مواجهه متكلّمان امامى با فلسفه در سده ششم هجرى‏ - صفحه 301

نويسنده نقض، يكى از افتخارات سيّد مرتضى را تقويت اسلام و گسترش شريعت پيامبر با پاسخگويى به شبهات «منكران توحيد و رسالت چون فلاسفه و زنادقه و براهمه» شمرده است. عبارت وى در وصف آثار سيّد مرتضى اين است:
آنچه مرتضى كرده است از تقويت اسلام و تربيت شريعت جدّش مصطفى صلى اللَّه عليه و آله در جواب شبهات منكران توحيد و رسالت چون فلاسفه و زنادقه و براهمه، كسى را قوّت نبوده است.۱
وى در نقد سخنى از كتاب مورد نقد خود و در مقام پاكيزه شمردن دامن شيعه از بدكيشى و زندقه آورده است:
امّا اسامى و القاب جماعتى از بددينان و مشبّهان كه آورده است واجب نباشد بدان التفات كردن كه سيّد اجل مرتضى در كتاب غرر، نام هر يك را برده است‏۲ و شرح داده به فلسفه و زندقه... چون آن كتاب مطالعه كنند، اسامى آن متّهمان (/ مشبّهان) بدانند كه شاعى (/ شيعى) و امامى و اصولى نبوده‏اند».۳ نكته درخور توجّه در اين سخن رازى، هم‏رده نهادن فلسفه با زندقه است.

1.نقض، ص ۴۰. آثار سيّد مرتضى در نقد فلسفه، پيش‏تر گذشت.

2.اشاره رازى به يادكرد اخبار شمارى از زنديقان سده‏هاى نخستين چون: حمّاد بن زبرقان و عبد اللَّه بن مقفّع وعبد الكريم بن ابى العوجا است. (ر.ك: الأمالى، ج ۱، ص ۸۸ به بعد. به اين ارجاع با راهنمايىِ تعليقه شماره ۸۰ شادروان محدّث اُرموى، دست يافتم).

3.نقض، ص ۱۹۰.

صفحه از 340