مىشود و او را به امور صوابْ ترغيب مىكند. امير مؤمنان عليه السلام مىفرمايد:
فَإِنَّكُمْ لَوْ قَدْ عَايَنْتُمْ مَا قَدْ عَايَنَ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ لَجَزِعْتُمْ وَ وَهِلْتُمْ وَ سَمِعْتُمْ وَ أَطَعْتُم ... .۱
اگر آنچه را مردگان شما پس از مرگ مىبينند، شما نيز به عيان مشاهده مىكرديد، قطعاً بىتاب مىشُديد و ترس، وجودتان را فرا مىگرفت و [به امر امام و حجّت خدا ] گوش فرا مىداديد و اطاعت مىكرديد ... .
در اين روايت، رابطه علم و پرهيز از نافرمانى خدا، به روشنى بيان شده است. امّا اين سخن، بدان معنا نيست كه وجود علم، ضرورتاً موجب انجام يا ترك فعل مىشود و از انسان، سلب اختيار مىكند؛ امّا اين روشن است كه عصمت كامل، نياز به علم دارد، چنان كه در روايت امام رضا عليه السلام بر اين امر تأكيد شده است آن جا كه مىفرمايد:
هنگامى كه خداوند، بندهاى را براى امور بندگانش برمىگزيند... چشمههاى حكمت را در قلبش به وديعه مىگذارد و علم را به او الهام مىكند... پس او معصوم و مؤيّد است.۲
عصمت، به معناى منع و حفظ است و معصوم، كسى است كه خداوند به توفيق و تسديد الهى، او را از محارم حفظ كند. توفيق و تسديد الهى نيز از طريق افاضه علم صورت مىگيرد. در برخى روايات، «قرآن»۳ و در برخى «روح القدس»،۴ عامل تسديد و حفظ الهى معرفى شدهاند كه هر دوى اينها از منابع اساسى علم امامان عليهم السلام هستند.۵ پس مىتوان گفت كه علم، منشأ عصمت است و بدون آگاهى از حقايق امور، هرگز انسان از خطا و لغزشْ مصون نمىشود. به همين دليل، مرحوم عبد الجليل رازى، هرجا كه از لزوم عصمت امام سخن مىگويد، بر ضرورت عالم بودن امام نيز
1.نهج البلاغه، خطبه ۲۰.
2.الكافى، ج ۱ ، ص ۲۰۲.
3.ر.ك: معانى الأخبار، ص ۱۳۲.
4.الكافى، ج ۱، ص ۲۶۱ و ۲۷۲.
5.ر.ك: «آفاق علم امام در الكافى» چاپ شده در مجموعه مقالات فارسى كنگره بين المللى ثقة الإسلام كلينى، ج ۴، ص ۴۷۵ - ۴۷۷ و ص۴۹۰ - ۴۹۳.