عَلَى خَلْقِه.1
هنگامى كه خداوند متعال بندهاى را براى امور [ساير] بندگانش برمىگزيند، سينهاش را براى اين امر، فراخ مىسازد و چشمههاى حكمت را در دلش به وديعه مىگذارد و به او علم را الهام مىكند... پس او معصوم و مورد تأييد و توفيق و تسديد الهى است و از خطا و انحراف و لغزش در امان است. خداوند اين امور را به او اختصاص داده است تا حجّت او بر بندگانش باشد و گواه بر خلقش.
بنا بر اين، بين عصمت و حجّيت و وجوب طاعت، ملازمت تام برقرار است. همچنين پاسدارى از دين - كه وظيفه و هدف اساسى امام الهى است - ، بدون داشتن مقام عصمت، امكانپذير نيست.
مرحوم عبد الجليل رازى، با توجّه به همين دلايل، عصمت را از شرايط لازم امامت شمرده و امامت غير معصوم را نفى مىكند. ايشان مىگويد:
شخصى كه عالم و معصوم نباشد، به امامت قبول نبايد كردن.2
ايشان با بهرهگيرى از آموزههاى اهل بيت عليهم السلام علم و عصمت را لازمه افتراض طاعت و از آن جداناشدنى مىداند و در باره امير مؤمنان عليه السلام مىگويد:
و على به حق و عالم و معصوم و امام مفترض الطاعة [بود].3
از نظر او كسانى را كه عصمت ندارند هرگز نمىتوان امام دانست. اعتقاد شيعه، آن است كه غير معصوم، هر فضيلت و مقامى هم داشته باشد، امامتش پذيرفته نيست. عبد الجليل اين حقيقت را چنين بيان مىكند:
شيعت، خود صحابه رسول را با درجه ايمان و سبقت و وصلت و هجرت و ستر و عفّت و قبول شريعت و كتاب و سنّت، قبول نمىكنند به امامت، براى فقد عصمت و كثرت علم.4