معرفت خدا، توحيد و اسما و صفات از ديدگاه مرحوم عبد الجليل قزوينى‏ - صفحه 203

وجود ندارد كه عالمان شيعى، به پيروى از احاديث اهل بيت عليهم السلام، با قول اشاعره در صفات الهى و سخن معتزله در معانى و احوال، مخالف‏اند؛ امّا با وجود اين، مرحوم عبد الجليل قزوينى، معتقد است كه عالمان بزرگ شيعى، قول به احوال معتزله را قبول دارند. او مى‏نويسد:
اوّلاً مذهب محقّقان شيعه اصوليه، چون علم الهدى مرتضاى بغداد و شيخ كبير بوجعفر و همه محقّقان اصوليه، موافقت اكثر اهل عدل را چنان است كه بارى تعالى، موصوف است به صفتى كه آن را صفت حالت گويند و مخالفت ثابت است ميان قديم و جواهر و اَعراض بدان صفت. و آنْ صفت خداى است كه غير قديم را آن صفت و مثل آن صفت و قبيل آن صفت نيست و بارى تعالى، بِدان صفت در كونِ معلومى آيد، دونِ صفات اربعه ۱كه مقتضيات است و آن صفت همه پيغمبران دانند و همه فريشتگان، خداى را بر آن صفت شناسند و همه ائمّه و اوليا و علما، بارى تعالى را بر آن صفت دانند.۲
صاحب مواقف در باره احوال مى‏نويسد:
المَقصَدُ الثانى فى أنّ ذاته تَعالى مُخالفَة لِسائِرِ الذوات فَهُوَ مُنَزّه عَنِ المِثلِ، تَعالى عَن ذلِكَ عُلُوّاً كَبيراً.
وَقَد قالَ قُدَماءُ المُتَكَلِّمين ذاته تَعالى مُماثِلَة لِسائِرِ الذواتِ و انَّما تَمتازُ عَن سائِرِ الذواتِ بِأحوال أربَعَة: الوُجوب و الحَياة و العِلم التام و القُدرَة التامَّة.
وَ عِندَ أبى هاشِمَ يَمتازُ بِحالَة خامِسَةٌ هىَ المَوجِبَة لِهذه الأربَعَة نُسَمّيها بِالإلهيَّة؛۳
مقصد دوم، در باره آن است كه ذات خداوند متعال، با تمام ذات‏هاى ديگر، مخالف است. پس او از داشتن مثل، منزّه است. خداوند، متعالى و بزرگ‏تر

1.مراد ايشان همان صفات ذاتى و واجب است كه عبارت اند از: «قدرت، علم، حيات، وجود» (ر.ك: همان، ص‏۴۸۳).

2.همان، ص‏۵۰۴.

3.المواقف، ج‏۳، ص‏۲۳.

صفحه از 216