طريقى جز نظر وجود ندارد.۱ شيخ مفيد هم معرفت خداوند را اكتسابى مىداند.۲
سيّد مرتضى هم طريق معرفت خداى متعال را «نظر» دانسته و بر اين باور است كه حتّى پيامبران و امامان معصوم عليهم السلام نيز راهى جز آن براى معرفت خدا ندارند. ۳
شيخ طوسى هم طريقه معرفت را تنها نظر و فكر شمرده است. ۴ابو الفتح كراجكى۵ و ابو الصلاح حلبى۶هم قول به انحصار طريق معرفت در نظر را اختيار كردهاند.
علّامه حلّى در كتاب مناهج اليقين، نظر را به جهت دفع عِقاب محتمل، واجب مىداند و مىنويسد:
مَعرِفَةُ اللَّهِ تَعالى واجِبَةٌ لِكونِها دافِعَةٌ لِلخَوفِ الحاصِلِ مِنَ الإختِلافِ و لايَتِمُّ إلّا بالنَّظَرِ فَيَكونُ واجِباً؛۷
معرفت خداى متعال، واجب است؛ زيرا موجب از بين رفتن ترسى است كه از اختلاف ناشى مىشود و معرفت خدا بدون نظر، حاصل نمىشود.
علّامه حلّى، در جاى ديگرى، معرفت خدا، صفات ثبوتى و سلبى، عدل، نبوّت و امامت و معاد را به اتفاق علما، با دليل، نه با تقليد، واجب دانسته است. مرحوم فاضل مقداد هم دليل آن را «دفع عِقاب محتمل يا شكر منعم» دانسته است و پس از معناى دليل، نوشته است:
لَمّا وَجَبَ المَعرِفَةُ وَجَبَ أن تَكونَ بِالنَظَرِ و الإستِدلالِ لأِنَّها لَيسَت ضَروريّة؛ ۸
آن گاه كه معرفت واجب شد، نظر و استدلال هم واجب مىشود؛ زيرا معرفت خدا ضرورى [و بديهى] نيست.
1.ر.ك: الياقوت، ص۲۷.
2.ر.ك: أوائل المقالات، ج ۴، ص ۶۱.
3.ر.ك: رسائل المرتضى، ج۱، ص۴۱۲.
4.ر.ك: الإقتصاد، ص۹۹.
5.ر.ك: كنز الفوائد، ص۹۸.
6.ر.ك: الكافى فى الفقه، ص۳۹.
7.مناهج اليقين، ص۱۰۹.
8.النافع يوم الحشر في شرح باب الحادى عشر، ص ۳ - ۴.