بازشناسى مبانى و عملكرد حديثىِ عبد الجليل رازى در كتاب «نقض» - صفحه 150

مرا بر تو ولايت است و بر دخترت مرا ولايت باشد و دختر رضا نداد و عبّاس بيامد و بى‏رضاى دختر، او را به عمر داد.»۱ نويسنده نقض وجود چنين گزارشى را در كتب معتبر شيعه و كتب سيّد مرتضى انكار كرده است؛ امّا اكنون اين گزارش در كتاب رسائل سيّد مرتضى كه در بر دارنده نامه‏هاى ايشان است، موجود است.۲
عبد الجليل، گاهى علاوه بر پاسخ‏هاى حَلّى تاريخى، به جواب نقضى مى‏پردازد. مثلاً وقتى كه صاحب فضائح، آوردن شمشير ذوالفقار از آسمان را مسئله‏اى عجيب مى‏داند و آن را انكار مى‏كند، مؤلّف، با استناد به گزارش‏هاى شيعه و سنّى در باره اين معجزه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، اصل مطلب را ممكنِ عقلى و واقع در عالم خارج مى‏داند و سپس در جواب نقضى مى‏گويد:
خواجه... نشنوده است كه چون دره عمر را وصف كنند يكى مى‏گويد از پوست ناقه صالح بود و ديگرى مى‏گويد از جلد كبش ابراهيم بود و ديگرى مى‏گويد از پوست گوسفندان شعيب بود؟!۳

ب. نقد حديث با توجّه به رجال، منبع و قواعد الحديث‏

اعتبارسنجى روايات با نظر به رجال سند، منبع مشتمل بر حديث و مطالب مندرج در دانش قواعد الحديث، از روش‏هاى رايج نقد در بين قدما بود. عبد الجليل رازى، گاهى براى نقد سخن صاحب فضائح، به بررسى‏هاى رجالى، منبع‏شناسى و قواعد درايه روى مى‏آورد. او گاهى رجال يك روايت را تضعيف يا توثيق مى‏كند و گاه اين كار را نسبت به منبع يك حديث انجام مى‏دهد. گاهى هم بر اساس قواعد درايه، به پذيرش يك متن، اشكال مبنايى مى‏گيرد. به نمونه‏هايى از عملكرد او اشاره مى‏كنيم.
نويسنده فضائح، با لسان مذمّت، گزارشى را به شيعه منتسب كرده كه على عليه السلام را به فرمان خداى تعالى در منجنيق نهادند و به ذات السلاسل انداختند تا به تنهايى، آن

1.همان، ص‏۲۵۸.

2.الرسائل، سيّد مرتضى، ج‏۳، ص‏۱۴۹.

3.نقض، ص ۵۲۷ - ۵۲۸.

صفحه از 174