بازشناسى مبانى و عملكرد حديثىِ عبد الجليل رازى در كتاب «نقض» - صفحه 141

سه. تعامل با روايات اهل سنّت‏

در طول تاريخ شيعه، نوع تعامل با اهل سنّت از مسائل حسّاس و مورد توجّه علما بود. در بُعد حديثى هم اين دقّت‏ها لحاظ مى‏شد تا شيعه از فوايد حديث اهل سنّت محروم نشود و ضعف‏هاى آن كمتر به حديث شيعه راه يابد. نوع برخورد با روايات اهل سنّت، نشان‏دهنده ميزان هوشمندى محدّثان و علماست. عبد الجليل، بيشترِ اخبار شيعه و اهل سنّت را با هم موافق مى‏داند و اكثر تفاوت‏ها را در تأويل مى‏شمرد. ۱
تعامل علماى شيعه با روايات اهل سنّت در حوزه احتجاج،۲ تأييد روايات شيعى، اخذ موضوع، تحليل و مواردى از اين قبيل‏۳ بوده است. محدّثان شيعه براى روايات اهل سنّت به خودى خود، حجّيت قائل نبودند مگر اين‏كه در روايات شيعه، اثرى از آن يافت شود.۴ قزوينى در جاهاى متعدّدى از كتابش، روايات سنّى را به دليل اين‏كه در شيعه، مستند و مستدلى ندارد، رد كرده است.۵ او گاهى از اين روايات به عنوان مؤيّد بهره مى‏گيرد۶ و گاه از آن استفاده احتجاجى مى‏كند۷ و در نهايت، اين روايات را به صورت امكانى مى‏پذيرد؛ امّا جايى ديده نشد كه روايتى از اهل سنّت را مستقلاً مورد پذيرش اثباتى و وقوعى قرار دهد. اكنون به نمونه‏هايى اشاره مى‏كنيم.
نويسنده فضائح اظهار داشته كه على، ابو بكر و عمر را «امير المؤمنين» خوانده است. مؤلّف، وجود چنين مطلبى را در روايات شيعه انكار كرده و وقوع آن را منتفى دانسته است؛ امّا امكان وجود چنين سخنى را پذيرفته و وجوهى براى آن ذكر كرده كه يكى از آنها حفظ وحدت مسلمين است.۸

1.همان، ص‏۳۱.

2.ر. ك: الايضاح، فضل بن شاذان؛ خصائص الوحى المبين، ابن بطريق؛ اليقين، سيّد ابن طاووس؛ ملاك‏هاى اعتبار سنجى منابع حديث شيعه، محمّدمهدى احسانى‏فر، ص‏۱۴۲ و ۲۱۴.

3.الذريعة، ج‏۲۴، ص‏۱۳۱ (ش‏۵۵۰).

4.عدّة الاُصول، ج‏۱، ص‏۱۲۹؛ بحار الأنوار، ج‏۱، ص‏۴۸؛ وسائل الشيعة، ج‏۳۰، ص‏۲۳۰.

5.ر. ك: نقض، ص‏۶۴۳.

6.ر. ك: همان، ص‏۲۳۹ و۲۶۷.

7.ر. ك: همان، ص‏۲۵۶ و۲۶۵.

8.همان، ص ۳۲۳ - ۳۲۴.

صفحه از 174