شد: قواعد مربوط به فهم حديث، به فقه الحديث رفت؛ قواعد مربوط به سند و روات، به رجال منتقل شد؛ مباحث تاريخى مرتبط با حديث، علم تاريخ حديث و زير شاخههايش را شكل داد و قواعد مربوط به نسخهشناسى و تصحيح و روششناسى كتب و مشابهات آن، در حال رفتن به دانش منبعشناسى است. آنچه اكنون در قواعد الحديث باقى مانده، مجموعهاى از مبادى و مبانى علوم حديث و مصطلحات است كه در علوم منشعب جاى نگرفتند؛ مطالبى مثل: مصادر تشريع و رابطه آنها با يكديگر، فلسفه علوم حديث، رابطه حديث با ديگر علوم و عناوينى از اين قبيل. هماكنون قواعد الحديث را در كتب درايه شيعه و اهل سنّت مىتوان جستجو كرد. شهيد ثانى در كتاب الرعاية فى علم الدراية در قالب بررسى مصطلحات، به مبانى فلسفى و كاربردى حديث نيز پرداخته است. معمول كتب درايه همينگونه عمل كردهاند. در ساليان اخير، مصطلحات در حال جدا شدن از درايه است و تدوين معجمهاى الفبايى مصطلحات الحديث در همين راستا قابل ارزيابىاند.
در اين بخش، ابتدا موضوع حجّيت سنّت - كه مشتمل بر مبادى عبد الجليل قزوينى براى ورود به مباحث حديثى است - مطرح مىشود و در ادامه، برخى از مبانى كاربردى وى در بهرهگيرى از حديث طرح مىگردد.
الف. حجّيت سنّت و قلمرو آن۱
در اين قسمت، مبانى عبد الجليل قزوينى در حوزه حجّيت سنّت و شرايط آن و نمونههايى از رفتار وى، مطرح مىشود.
عصمت، يكى از پشتوانههاى حجّيت سنّت است. انسانها به دنبال رشد هستند و اين رشد، با پيروى از افرادى كه خطا نمىكنند، دستيافتنىتر است. نصير الدين رازى، انبيا و ائمّه عليهم السلام را معصوم و عدم عصمت ايشان را موجب خلل در دين مىشمرد. بر همين اساس، اقتدا به قول و فعل ايشان را لازم مىداند.۲ او تشريع را
1.ر. ك: همين مقاله، عنوان «نقد و فهم حديث با توجّه به سنّت».
2.نقض، ص۱۳۵.