بايد با خدا منازعه كند كه چرا در آيه (أقيمُوا الصَّلاةَ) را مطلق گفته است و چرا مصرّح نياروده است كه فريضه چند است؟ و سنّت چند است؟ تعيين وقت نكرده است؟ تعداد ركعات نگفته است؟ حكم سفر و حضر بيان نكرده؟ و مبهم گفته است (أقيمُوا الصَّلاةَ) تا امّت مصطفى صلى اللَّه عليه و آله سرگشته باشد. همين سان است (آتُوا الزَّكاةَ) كذلك در همه اركانِ شرعيات. پس اگر در اين همه كه سمعيات است، رواست تا بعثت مصطفى صلى اللَّه عليه و آله عبث نباشد و بعد از وى فرق از ميان عالم و جاهل پديد آيد، مسئله امامت خود عقلى است، چگونه واجب كند كه نام على عليه السلام ببرد به تصريح تا شرف علم باطل شود و مرتبت عقل زايل شود و ثواب و عقاب را حكمى بنماند. در عقل عقال مركوز است كه امامى مىبايد و جايز الخطا نمىشايد قرآن و محمّد بيايد و بگويد كه بر اين صفت كدام شخص است تا بدانى ناصبى مجبّر همه ژاژ خايد.۱
دو. سن امام
رازى در ردّ اين ادّعاى مخالفان كه مىخواهند سبقت امام على عليه السلام در اسلام آوردن را به جهت كوچكى و خردسالى، كمارزش سازند و امامت او را خدشهدار كنند مىنويسد:
به اتّفاق علما درجه نبوّت، رفيعتر است از درجه امامت و بارى تعالى در قرآن مجيد، كودك نارسيده را به حكمت و نبوّت ياد كرده است آن جا كه در حقّ عيسى بن مريم عليها السلام حكايت مىكند از قول او در حال طفوليت (قَالَ قالَ إنّى عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَني نَبِيّاً * وَ جَعَلَنى مُبارَكاً أيْنَ ما كُنْتُ وَ أوْصانى بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيّاً)۲ و در حقّ يحياىِ سه ساله مىگويد: (يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيناهُ الْحُكْمَ صَبِيا)۳ پس اگر سه روزه و سه ساله را نبوّت درست باشد، ده ساله با حصول شرايط موجبه امامت را شايد.۴
1.همان، ص ۶۴۳.
2.سوره مريم، آيه ۳۰ - ۳۱.
3.سوره مريم، آيه ۱۲.
4.نقض، ص ۵۶ - ۵۷.