(يأَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَّبِّكَ فى على)1 نازل شد و به ضرورت، او را بر پالانها بُرد.2
رازى در نقد اين ادّعا چنين مىنويسد:
امّا جواب اين كلمات آن است كه هر آيت كه نه در حقّ على عليه السلام باشد بر وى بستن، بدعت و تهمت و ضلالت باشد و اين حوالتى است بى اصل... هر عاقل در آخر اين آيه (وَ سْئَلْ مَنْ أرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا أ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ)3 نظر كند، او را معلوم شود كذّابى و بىامانتى اين مصنّف مجبّر كه بارى تعالى گويد: ... (مِن رُّسُلِنَا) بپرس اى محمّد از آن گروه كه ما ايشان را فرستاديم پيش از تو از رسولان و مبهم فرو نگذاشت تا كسى تأويل كند در حقّ على، مصرّح بگفت (آخر آيه) كه آيا نكرديم به الف استفهام، يعنى بكرديم جز از خداى خدايانى؟ تا ايشان را پرستند. اين جا به امامتِ على عليه السلام و غير على عليه السلام چه لايق است و در معنى اين آيتِ محكم چه شبهت است كه آن را به تأويلى حاجت باشد؟ و آن كس از لغت و تفسير اندك مايه بهره دارد، اين حوالت چگونه روا دارد؟ آيت در اثباتِ وحدانيت و نفى عبادتِ اصنام است.4
سپس در ردّ اصل ادّعاى اعتقاد شيعه به چنين سبب نزولى مىافزايد:
اگر اين مصنّف، نه دروغ محض مىگويد و مىنويسد بايستى كه حوالتى به تفسير مفسّرى كردى از اصحابِ شيعه يا به عالمى معتمد يا به راوىاى امين و آيه، خود به امامت چه تعلّق دارد؟ و هر كس كه آخر اين آيت بخواند، او را شبهتى بنماند.5
همچنين در باره افزوده «فى على» در آيه (يا أيُّها الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ
1.سوره مائده، آيه ۶۷. روشن است كه عبارت «فى على» جزء آيه نيست.
2.نقض، ص ۱۷۹.
3.سوره زخرف، آيه ۴۵: (از پيامبران ما كه پيش از تو فرستادهايم بپرس: آيا جز خداى رحمان، ديگرى را براى پرستش آنها قرار داده بوديم؟).
4.همان، ص۱۸۰.