- نفاق صدر اسلام
رد يابى جريان نفاق و ترسيم چهره منافقان و گروههاى مخالف رسالتِ پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در صدر اسلام، مطابق اسباب نزول آيات، از نمونههاى رويكرد توصيفى نقض در اين موضوع است. در اين راستا، رازى به شأن نزول آيات نخستين سوره منافقون، آيه 12، 54 و 81 سوره توبه، آيه 12و 13 سوره احزاب و ديگر آيات متناسب با موضوع نفاق،۱ استناد جسته و تحليل كرده است. وى تلاش دارد چهرهاى از كسانى كه اعتقاد به رسالت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نداشتند، ولى به زبان، سخن از اسلام مىراندند، ارائه كند.۲
- تمثّل جبرئيل عليه السلام و ضربت بر ابليس
عبد الجليل رازى، شأن نزول آيه (وَ إذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النّاسِ وَ إنّى جارٌ لَكُمْ فَلَمّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيْهِ وَ قالَ إنّى بَرىءٌ مِنْكُمْ إنّى أرى ما لا تَرَوْنَ إنّى أخافُ اللَّهَ وَ اللَّهُ شَديدُ الْعِقابِ)۳ را داستان جنگ بدر دانسته است كه چون ابليس، سپاه كفر را غرور ظفر داد، جبرئيل عليه السلام او را ضربتى زد تا از جراحت آن تا به قيامت در رنج و عذاب باشد. ابليس در آن روز، به صورت سُراقة بن مالك بن جعشم كنانى در آمده بود. رازى با استفاده از اين آيه و شأن نزول آن بر اين رأى رفته است كه هر چند جن و ابليس اجسامشان لطيف هم باشد، ضرب و جرح آنها بعد از تمثّل به صورت انسانى، استبعادى ندارد. مبتنى بر همين توجيه، رواياتى كه اشاره به جنگ على عليه السلام با گروهى از جنّيان دارند، قابل پذيرش اند. رازى با اين استشهاد، راه استبعاد مؤلّف بعض فضائح الروافض را براى انكار چنين رواياتى بسته و چنين انكارى را مخالفت با قرآن دانسته است.۴
- فضائل قرآنى على عليه السلام
بخشى از مناقشات قرآنى نقض، اثبات فضايل قرآنى اهل بيت عليهم السلام در پرتو اسباب نزول