دو. قلمروهاى فهم قرآن
قلمروشناسى فهم قرآن، يكى از مؤلّفههاى نظريه تفسيرى است كه چندان در مطالعات تفسيرپژوهى، مورد توجّه قرار نگرفته است.۱ در بحث از مؤلّفه قلمرو فهم قرآن، تأكيد بر اين است كه حدّ و مرز تفسير با ترجمه، تأويل، جرى و تطبيق، بايستى براى يك مفسّر روشن باشد. گاه ممكن است مفسّرى آراى ديگران را به دليل عدم مهارت در شناخت اين مرزها تخطئه كند يا روايات تأويلى و تطبيقى را به جاى روايات تفسيرى يا بالعكس بهكار ببرد. فهم متن قرآن، داراى چهار مرحله و قلمرو است: ترجمه (فهم لغوى مفردات)؛ تفسير (فهم معانى ظاهرى)؛ تأويل (فهم معانى باطنى)؛ جرى و تطبيق (انطباق مفاهيم عام و كلّى بر مصاديق نوآمد). تفسير، بهسان ترجمه صرف، برگردان معانى الفاظ از عربى به زبان مقصد نيست؛ بلكه كنار زدن پرده ابهام از دلالت كلام است كه با كوشش بسيار و با توجّه با قرائن و نشانههاى برونمتنى به دست مىآيد.۲ از اين رو، در دلايل مخالفان ترجمه، نوعى تباين ترجمه با تفسير وجود دارد ۳ و اشكالات و كاستىهايى بر ترجمه وارد است.۴
تفاوتهاى غالبى ترجمه با تفسير،۵ نشانگر اين نكته است كه ترجمه، مرحلهاى ناقصتر و ضعيفتر از تفسير است، هر چند بر تفسير سبقت دارد. از اين رو، تلاشهاى محدود به شرح الفاظ مشكلِ قرآن از قلمرو تفسير بيرون بوده و عنوان ترجمه بر آن شايسته است.۶ هر چند تفسير و تأويل همزاد هم هستند و از ديرباز در
1.تنها در يكى از پژوهشهاى جديد از قلمرو تفسير، به «دائرة التفسير و نطاقه» ياد شده است. ر.ك: مبانى تفسير القرآن و منهجه، ص۷۵.
2.التفسير الأثرى الجامع، ج۱، ص۲۹؛ مجد البيان، ص۴۴.
3.التفسير و المفسّرون، ج۱، ص۱۲۱؛ درسنامه ترجمه قرآن، ص۳۳ و ۷۰.
4.اشكاليات ترجمة معانى القرآن الكريم؛ «الندوة الدولية حول ترجمة معانى القرآن الكريم»؛ التفسير و المفسّرون فى ثوبه القشيب، ج۱، ص ۱۲۷ - ۱۳۳.
5.درسنامه ترجمه قرآن، ص ۳۳، ۷۰ و ۷۲.
6.التفسير و المفسّرون فى ثوبه القشيب، ج۱، ص۱۳ - ۱۴؛ مجد البيان، ص۴۴؛ «در مكتب استاد جوادى آملى»، كيهان انديشه، ش ۳۹، ص۷.