بن‏ مايه‏ هاى قرآنى عبد الجليل رازى در «نقض» - صفحه 42

دو. قلمروهاى فهم قرآن‏

قلمروشناسى فهم قرآن، يكى از مؤلّفه‏هاى نظريه تفسيرى است كه چندان در مطالعات تفسيرپژوهى، مورد توجّه قرار نگرفته است.۱ در بحث از مؤلّفه قلمرو فهم قرآن، تأكيد بر اين است كه حدّ و مرز تفسير با ترجمه، تأويل، جرى و تطبيق، بايستى براى يك مفسّر روشن باشد. گاه ممكن است مفسّرى آراى ديگران را به دليل عدم مهارت در شناخت اين مرزها تخطئه كند يا روايات تأويلى و تطبيقى را به جاى روايات تفسيرى يا بالعكس به‏كار ببرد. فهم متن قرآن، داراى چهار مرحله و قلمرو است: ترجمه (فهم لغوى مفردات)؛ تفسير (فهم معانى ظاهرى)؛ تأويل (فهم معانى باطنى)؛ جرى و تطبيق (انطباق مفاهيم عام و كلّى بر مصاديق نوآمد). تفسير، به‏سان ترجمه صرف، برگردان معانى الفاظ از عربى به زبان مقصد نيست؛ بلكه كنار زدن پرده ابهام از دلالت كلام است كه با كوشش بسيار و با توجّه با قرائن و نشانه‏هاى برون‏متنى به دست مى‏آيد.۲ از اين رو، در دلايل مخالفان ترجمه، نوعى تباين ترجمه با تفسير وجود دارد ۳ و اشكالات و كاستى‏هايى بر ترجمه وارد است.۴
تفاوت‏هاى غالبى ترجمه با تفسير،۵ نشانگر اين نكته است كه ترجمه، مرحله‏اى ناقص‏تر و ضعيف‏تر از تفسير است، هر چند بر تفسير سبقت دارد. از اين رو، تلاش‏هاى محدود به شرح الفاظ مشكلِ قرآن از قلمرو تفسير بيرون بوده و عنوان ترجمه بر آن شايسته است.۶ هر چند تفسير و تأويل همزاد هم هستند و از ديرباز در

1.تنها در يكى از پژوهش‏هاى جديد از قلمرو تفسير، به «دائرة التفسير و نطاقه» ياد شده است. ر.ك: مبانى تفسير القرآن و منهجه، ص‏۷۵.

2.التفسير الأثرى الجامع، ج‏۱، ص‏۲۹؛ مجد البيان، ص‏۴۴.

3.التفسير و المفسّرون، ج‏۱، ص‏۱۲۱؛ درس‏نامه ترجمه قرآن، ص‏۳۳ و ۷۰.

4.اشكاليات ترجمة معانى القرآن الكريم؛ «الندوة الدولية حول ترجمة معانى القرآن الكريم»؛ التفسير و المفسّرون فى ثوبه القشيب، ج‏۱، ص ۱۲۷ - ۱۳۳.

5.درس‏نامه ترجمه قرآن، ص ۳۳، ۷۰ و ۷۲.

6.التفسير و المفسّرون فى ثوبه القشيب، ج‏۱، ص‏۱۳ - ۱۴؛ مجد البيان، ص‏۴۴؛ «در مكتب استاد جوادى آملى»، كيهان انديشه، ش ۳۹، ص‏۷.

صفحه از 98