10 - 2 - اعجاز و تحدّى قرآن
1 - 10 - 2 . ضرورت اعجاز
پيامبران براى اثبات مدعاى خود آيات و معجزاتى آوردهاند كه براى عامه مردم قابل درك و دريافت است.
حقيقت نبوت و رسالت، از عامه مردم محجوب بوده و نيل و دريافت آن از طريق حواس و عقول امكانپذير نيست،هرچند شناخت صدق و كذب پيامبران و ايمان آوردن به آنها،براى عقل ميسر است.
براى تصديق مقاصد و تعاليم پيامبران نيازى به معجزه نيست، زيرا ايمان به برخى تعاليم انبياء به شرط صدق نبوت و بعد از شناخت آنها جايز است، پارهاى از تعاليم مطلقاً نياز به علم و تذكر و تدبر دارد و، و براى برخى ديگر از تعاليم مانند احكام فرعى شرعى، تعبد كافى است.
2 - 10 - 2 . اعجاز قرآن
مؤلف ضمن اشاره به آياتى كه تحدّى و مبارزهطلبى قرآن را بيان كرده، در موضوع اعجاز قرآن به دو مقام جدا از هم اشاره مىكند:
الف : مقام عجز از آوردنِ مثل قرآن
ب : مقام علم به اينكه قرآن كلام الهى است و براى هدايتِ جهانيان بر پيامبر اسلام صلى اللَّه عليه و آله نازل شده است.
در مقام تحدّى، كل جامعه بشرى را به مبارزه فرا مىخواند و تنها فصحاى عرب يا مردم عصر نزول را در برنمىگيرد، بلكه شامل همه افراد و در تمامى دورانهاست.
3 - 10 - 2 . وجه تحدى و اعجاز قرآن
از آنجا كه تحدّى قرآن عام و شامل همه جنّ و انس مىباشد - نه فقط فصحا و بلغاى عرب - معلوم مىگردد كه وجه تحدّى قرآن نيز منحصر به فصاحت و بلاغت اصطلاحى نيست. مؤلف در مقابل گروهى كه تحدى قرآن را حمل بر فصاحت و بلاغت اصطلاحى كردهاند، اشكلاتى را مطرح مىكند :
1) تحقير شأن قرآن و مقام رسالت است كه بخواهد افراد سخنور عرب را به مبارزه بطلبد.
2) اعجاز قرآن بايد به گونهاى باشد كه همه افراد، طعم عجز و ناتوانى خود را بچشند، نه يك گروه خاص.
3) كلام خدا از سنخ كلام بشر نيست كه به صرف داشتن مدارج و مراتب به عنوان يك پديده مشكّك، برتر و بالاتر از كلام مخلوقات باشد.