رويكرد كلامى در تفسير مناهج البيان - صفحه 110

وسيله ارتباط انسانها با يكديكر مى‏شود. در اين صورت، مراد از «كلمات» سنن و تكاليفى خواهد بود كه حضرت ابراهيم بر قوم عرضه كرد و قطعاً خود او نيز عامل به آنها بوده است. اين عده، امامت را نيز به معناى لغوى آن - مطلق پيشوايى - گرفته و مقام امامت را تعبير ديگرى از همان مقام نبوت و رسالت دانسته‏اند ۱ و با اين تفسير، مقامى جدا از امامت و رسالت براى ابراهيم عليه السلام ثابت نمى‏دانند.
امّا در تفسير شيعه، اوّلاً مراد از «كلمات»، آزمايش‏هايى است كه در مسير ابراهيم عليه السلام - و اكثراً در طول دوران رسالت - قرار گرفت. ثانياً مقام امامت درجه‏اى است كه حضرت ابراهيم عليه السلام پس از عبور از آزمايشهاى خطير به آن نائل گرديد. صاحب مناهج البيان با چنين ديدگاهى معتقد است كه: «مراد از كلمه، تكاليف بزرگ، امور مهم، و مواهب ارجمند و عطاياى گرانقدر است. و قطعاً ظرف زمانىِ برخورد ابراهيم به كلمات ياد شده و ابتلائات الهى، بعد از تشرّف او به مقام نبوّت و رسالت و نيز پوشيدن خلعت برگزيدگى و مقام دوستى با خداوند است. آن حضرت در سايه تأديب الهى مؤدّب گرديد و از جانب خداوند به آرامش و اطمينان رسيد... لذا مراد از كلمات، سنن دهگانه‏اى نيست كه حضرت ابراهيم قبل از رسيدن به مقام نبوت و رسالت آنها را وضع نمود تا آنكه از طريق عمل به آن سنن، شايسته دريافت مقام رسالت و نبوت گردد.» ۲
نويسنده در ادامه به بحث درباره مفهوم كلمه پرداخته و مى‏نويسد: «واضح است كه مراد از كلمات، مفهوم اصطلاحى آن نيست كه مردم معتقدند، به اين صورت كه كلمه، چيزى از قبيل قول و لفظ باشد. بلكه مراد از كلمات يا برخى از مصاديق آن، امور عينى است، اعم از اعيان خارجى يا احكام الزامى يا عهد و پيمان يا بلاء و محنت يا شدت و عزم است. اطلاق لفظ كلمه در اين مصاديق، امر شايعى در قرآن است، چنانكه قرآن از حضرت مسيح عليه السلام به عنوان كلمه ياد كرده است.» ۳
صاحب مناهج البيان در ادامه بحث از آيه «اذ ابتلى ابراهيم ...» و ذيل تفسير «انى جاعك للناس اماماً» مسائل زير را بيان مى‏كند:
1 - اين جمله - يعنى «انى جاعك للناس اماماً» - فرع و مترتّب بر جملات قبلى است و بيانگر تقدير و تشكّر خداى متعال نسبت به مساعى حضرت ابراهيم و نيز خروج موفقيت‏آميز

1.فخررازى، مفاتيح الغيب، ذيل آيه‏

2.همان، ج ۱، ص ۳۳۳

3.همان، ج ۱، ص ۳۳۴

صفحه از 114