وسيله ارتباط انسانها با يكديكر مىشود. در اين صورت، مراد از «كلمات» سنن و تكاليفى خواهد بود كه حضرت ابراهيم بر قوم عرضه كرد و قطعاً خود او نيز عامل به آنها بوده است. اين عده، امامت را نيز به معناى لغوى آن - مطلق پيشوايى - گرفته و مقام امامت را تعبير ديگرى از همان مقام نبوت و رسالت دانستهاند ۱ و با اين تفسير، مقامى جدا از امامت و رسالت براى ابراهيم عليه السلام ثابت نمىدانند.
امّا در تفسير شيعه، اوّلاً مراد از «كلمات»، آزمايشهايى است كه در مسير ابراهيم عليه السلام - و اكثراً در طول دوران رسالت - قرار گرفت. ثانياً مقام امامت درجهاى است كه حضرت ابراهيم عليه السلام پس از عبور از آزمايشهاى خطير به آن نائل گرديد. صاحب مناهج البيان با چنين ديدگاهى معتقد است كه: «مراد از كلمه، تكاليف بزرگ، امور مهم، و مواهب ارجمند و عطاياى گرانقدر است. و قطعاً ظرف زمانىِ برخورد ابراهيم به كلمات ياد شده و ابتلائات الهى، بعد از تشرّف او به مقام نبوّت و رسالت و نيز پوشيدن خلعت برگزيدگى و مقام دوستى با خداوند است. آن حضرت در سايه تأديب الهى مؤدّب گرديد و از جانب خداوند به آرامش و اطمينان رسيد... لذا مراد از كلمات، سنن دهگانهاى نيست كه حضرت ابراهيم قبل از رسيدن به مقام نبوت و رسالت آنها را وضع نمود تا آنكه از طريق عمل به آن سنن، شايسته دريافت مقام رسالت و نبوت گردد.» ۲
نويسنده در ادامه به بحث درباره مفهوم كلمه پرداخته و مىنويسد: «واضح است كه مراد از كلمات، مفهوم اصطلاحى آن نيست كه مردم معتقدند، به اين صورت كه كلمه، چيزى از قبيل قول و لفظ باشد. بلكه مراد از كلمات يا برخى از مصاديق آن، امور عينى است، اعم از اعيان خارجى يا احكام الزامى يا عهد و پيمان يا بلاء و محنت يا شدت و عزم است. اطلاق لفظ كلمه در اين مصاديق، امر شايعى در قرآن است، چنانكه قرآن از حضرت مسيح عليه السلام به عنوان كلمه ياد كرده است.» ۳
صاحب مناهج البيان در ادامه بحث از آيه «اذ ابتلى ابراهيم ...» و ذيل تفسير «انى جاعك للناس اماماً» مسائل زير را بيان مىكند:
1 - اين جمله - يعنى «انى جاعك للناس اماماً» - فرع و مترتّب بر جملات قبلى است و بيانگر تقدير و تشكّر خداى متعال نسبت به مساعى حضرت ابراهيم و نيز خروج موفقيتآميز
1.فخررازى، مفاتيح الغيب، ذيل آيه
2.همان، ج ۱، ص ۳۳۳
3.همان، ج ۱، ص ۳۳۴