الّذين يلحدون في أسمائه) 1 آمده است كه مقصود از اسماء حسنى كلماتى است كه بر اتّصاف ذات به بهترين كمالها دلالت دارد. آنگاه الحاد در اسماء، متّصف كردن خدا به صفاتى كه لايق او نيست، تفسير شده است. 2 با توجّه به اشكالات گذشته اين تفسير هم مورد قبول نيست. مطابق روايات اسماء حسناى الهى به دو قسم تكوينى 3 و تشريعى 4 تقسيم مىشوند و الحاد در اسماء وقتى رخ مىدهد كه توقيفيّت اسماء و صفات، پاس داشته نشود. اصل معناى «الحاد» در لغت، تجاوز از حال اعتدال است و «ألحَدَ في» به اين معناست كه از آنچه مأمور بوده، عدول كرد و مرتكب ظلم شد. 5 در حقيقت، الحاد در يك چيز به معناى عدم رعايت حقّ آن است. وقتى فقط خدا مىتواند جعل اسم كند، آنكه از پيش خود، چيزى (تكوينى يا تشريعى) را اسم خدا بداند، در اسماء او الحاد ورزيده است.
10. حساب تنزيه خداوند از توصيف يا تسميه او جداست. آنچه توقيفى است، تسميه و توصيف است، نه تنزيه. ما عقلاً مجاز و بلكه مكلّفيم كه خدا را تنزيه كنيم؛ چراكه اگر او را تنزيه نكنيم، به ورطه تشبيه مىافتيم. آنچه در مورد خدا مىتوانيم و بايد بگوييم، فراتر از حدّ تنزيه نيست. عالم و قادر دانستن خدا معنايى جز تنزيه او از جهل و عجز ندارد و اين تسميّه و توصيف خدا نيست. در اين نظريّه، چون حساب تنزيه از توصيف جدا نشده، تنزيه عقلى خدا از سوى بشر هم به سبب توقيفيّت اسماء، انكار شده است كه توالى فاسده آن را پيشتر متذكّر شديم.
11. بايد توجّه كرد كه واژههاى «وصف» و «توصيف» به دو معناى مختلف بهكار مىروند كه يكى مردود و ديگرى مقبول است. گاهى اين واژهها به معناى توصيف مفهومى بهكار مىروند. توصيف مفهومى خدا و نسبت دادن كمالات مفهومى به او عين تشبيه است. اگر كسى مفاهيم صفات كمالى را براى خدا اثبات كند، نفى تشبيه نكرده است: «لا نفى مع إثبات الصفات للتشبيه.» 6 در نظريه مورد بحث، با وجود اصرار بر توقيفى بودن اسماء الهى، توصيف مفهومى خدا جايز
1.اعراف (۷) / ۱۸۰
2.فصلنامه سفينه، ش ۷، ص ۱۰
3.كلينى، ج ۱، ص ۱۴۳
4.همان، ج ۱، ص ۱۳۰
5.ابنمنظور، ج ۱۳، ص ۱۷۷
6.صدوق، ص ۳۸، باب ۲