اما آن گونه که علامه اظهار داشته است، تنهاترین آنها نبوده است؛ همان طور که بعضی از محققان، ضمن آن که ممانعت از نشر فضایل و بیان جایگاه اهل بیت علیهم السلام را به عنوان بخشی از علل منع تدوین حدیث پذیرفته است، از این که آن را تنها عامل منع تدوین و یا مهمترین آن بداند ابا داشته است.۱
نقد و وضع حدیث
نقد الحدیث
عمدهترین موضوعی که علامه عسکری در مطالعات حدیثیاش دنبال میکرد، نقد و ارزیابی احادیث بود و این نکتهای است که میتوان با مطالعه آثار ایشان به خوبی دریافت. علامه در معالم المدرستین بیشتر احادیث مکتب خلفا را مورد نقادی قرار میداد، هر چند از بررسی احادیث مکتب اهل بیت نیز غفلت نمیورزید. او بر نقد محتوایی احادیث بیش از نقد سندی اهتمام میورزید و از رهگذر مقایسه و تطبیق متون روایی با یکدیگر، احادیث ضعیف را شناسایی میكرد.
مبانی علامه عسکری در نقد حدیث
در کتاب معالم المدرستین مبانی و معیارهای متنوّعی اعم از درون متنی و برون متنی، برای نقد روایات ضعیف به کار بسته شده است، لكن ملاکهای درون متنی به شکل گستردهتری به کار گرفته شده است؛ چنان که بررسی روش شناختی معالم المدرستین، مبانی علامه در نقد حدیث را آشكار میسازد:
مخالفت با قرآن
عرضه حدیث بر قرآن یکی از مهمترین معیارهای نقد روایات است که در کلام اهل بیت علیهم السلام نیز بر آن تأکید شده است.۲ بنا بر این، چنان چه روایتی، حتی با سند صحیح، با قرآن مخالفت داشته باشد، باید آن را کنار گذاشته، از نسبت آن به معصوم خودداری كرد؛ معیاری که علامه عسکری نیز در پارهای از موارد به آن استناد جسته است. به عنوان نمونه، ایشان در بررسی حدیث ابن عباس که حلیّت ازدواج موقّت را مربوط به پیش از نزول آیه الا علی ازواجهم أو ما ملكت أیمانهم ۳ دانسته و پس از آن را منحصر در زنان دائم و
1.. ر.ک: منع تدوین الحدیث، ص۶۸.
2.. ر.ک: المحاسن، ج۱ ص۲۲۱.
3.. سوره مؤمنون، آیه ۶.