مدیریتی، عدم موفقیت وی را رقم میزند؛ هر چند او از نظر اخلاقی، شایستگی لازم را دارا باشد. بنا بر این، عزل یا جا به جایی بعضی کارگزاران، به دلیل عدم توانایی در پست واگذاری بوده و نه به جهت نبود صلاحیّت اخلاقی.
جا به جایی محمّد بن ابی بکر از زمامداری مصر و جایگزینی مالک اشتر نخعی به جای وی، از قسم اخیر است. حضرت پس از انتصاب مالک به استانداری مصر، خطاب به محمّد بن ابی بکر مینویسد:
فَقَدْ بَلَغَنِی مَوْجِدَتُكَ مِنْ تَسْرِیحِ الْأَشْتَرِ إِلَی عَمَلِكَ، وَ إِنِّی لَمْ أَفْعَلْ ذَلِكَ اسْتِبْطَاءً لَكَ فِی الْجَهْدَ وَ لَا ازْدِیَاداً لَكَ فِی الْجِدِّ، وَ لَوْ نَزَعْتُ مَا تَحْتَ یَدِكَ مِنْ سُلْطَانِكَ لَوَلَّیْتُكَ مَا هُوَ أَیْسَرُ عَلَیْكَ مَئُونَةً وَ أَعْجَبُ إِلَیْكَ وِلَایَةً؛۱.
به من خبر رسیده كه از فرستادن «اشتر» به سوی فرمانداریت ناراحت شدهای، ولی
این كار را من نه به این جهت انجام دادم كه تو در تلاش و كوششت كندی ورزیدهای،
و یا برای این باشد كه جدیت بیشتری به خرج دهی. اگر آنچه در اختیارت قرار دارد،
از تو گرفتم، تو را والی جایی قرار دادم كه هزینه آن بر تو آسانتر و حكومت آن برایت، جالبتر است.
ابوالاسود دوئلی از سوی امیرمؤمنان به قضاوت منصوب شد، ولی از آن جا که به حضرت گزارش دادند که وی با صدای بلند با طرف دعوی سخن گفته، دیری نپایید که امیرمؤمنان دستور عزل وی را صادر کرد.۲
توبیخ نامه امیرمؤمنان نسبت به منذر بن جارود عبدی، پیامآور عزل وی به دلیل نبود شایستگی اخلاقی است که دستور حضرت حرکت فوری وی پس از دریافت نامه به مرکز خلافت است. در بخشی از این نامه آمده است:
فَإِذَا أَنْتَ فِیمَا رُقِّیَ إِلَیَّ عَنْكَ لَا تَدَعُ لِهَوَاكَ انْقِیَاداً، وَ لَا تُبْقِی لِآخِرَتِكَ عَتَاداً، تَعْمُرُ دُنْیَاكَ بِخَرَابِ آخِرَتِكَ، وَ تَصِلُ عَشِیرَتَكَ بِقَطِیعَةِ دِینِكَ، وَ لَئِنْ كَانَ مَا بَلَغَنِی عَنْكَ حَقّاً لَجَمَلُ أَهْلِكَ، وَ شِسْعُ نَعْلِكَ خَیْرٌ مِنْكَ، وَ مَنْ كَانَ بِصِفَتِكَ فَلَیْسَ بِأَهْلٍ أَنْ یُسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ أَوْ یُنْفَذَ بِهِ أَمْرٌ أَوْ یُعْلَی لَهُ قَدْرٌ أَوْ یُشْرَكَ فِی أَمَانَةٍ أَوْ یُؤْمَنَ عَلَی جِبَایَةٍ، فَأَقْبِلْ إِلَیَّ حِینَ یَصِلُ إِلَیْكَ كِتَابِی هَذَا؛۳.
1.. همان، نامه۳۴
2.. أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَلَّی أَبَا الْأَسْوَدِ الدُؤَلِیَّ الْقَضَاءَ، ثُمَّ عَزَلَهُ، فَقَالَ لَهُ: لِمَ عَزَلْتَنِی وَ مَا خُنْتُ وَ لَا جنَیْتُ، فَقَالَ علیه السلام: إِنِّی رَأَیْتُ کَلَامَکَ یَعْلُو کَلَامَ خَصْمِکَ (عوالی اللآلی، ج۲، ص۳۴۳).
3.. نهج البلاغه، نامه۷۱