او در بحث قواعدِ شناسايى حديث جعلى نيز پنج قاعده ذكر مى كند كه دو مورد آن مربوط به شرايط راوى و سه مورد آن مربوط به قرائن و خصايص مروى است، كه عبارتند از: لحن در عبارت و ركاكت در مضمون، مخالفت با عقل و مشاهده، وعيد شديد بر جرم كوچك و وعده بزرگ بر امر حقير. درباره ركاكت لفظ و معنى حديث مى نويسد:
صدور سخن ركيك از فصيحترين گوينده(عليه الصلوة والسلام) محال است. درك اين قاعده، بر آنان كه در فنّ حديث شناسى ممارست كرده اند، آسان است؛ زيرا براى حديث(چنانكه ربيع بن خيثم گفته است)، نورى است بسانِ روشنايى روز كه آن را مى شناساند، چنانكه براى آن ظلمتى است مانند شب تار كه آن را زشت و تاريك مى كند. ۱
پس، اين متفكّران، صحيح الاسناد را صحيح مطلق نمى دانند. چنانكه هر قوىّ السندى را نيز قوى نمى شناسند. پس بايد بررسى مضمونى ومتنى را بر نقد حديث افزود.
دو. درنگرش متفكّران شيعه
گروهى از حديث شناسان و مجتهدان بزرگ شيعه، از دير باز، به اصل اصيل«اثبات صدور در پرتو مضمون شناسى و متن» عنايت كامل داشته اند. مرحوم كلينى(متوفاى 329هـ.) نخستين فرزانه حديث شناس، در تأليف مجموعه كافى شريف، علاوه بر عنايت به روش راوى شناسى دراثبات صدور، شيوه مضمون شناسى براى اثبات صدور را نيز به كار گرفت. شيوه اى كه با عنايات بزرگانى چون مرحوم مامقانى، وحيد بهبهانى و فرزانگان ديگر، پس از گذشت قرنهاى بسيار(از وفات آن مرحوم)احيا گرديد.
استاد على اكبر غفارى در مقدمه اصول كافى، وجه تمايز ميان «صحيح» دراصطلاح متقدّمان و متأخران را در عنايت به اتّخاذ شيوه مضمونى يا عدم آن، معرفى مى كند و مى نويسد: