دفاع از حديث(2) - صفحه 134

مى كنند، در كشتن شتر هم اين واژه به كار مى رود: «نحر البعير، أى طعنه فى نحره».
با اين بيان ساده روشن مى شود كه «وانحر» معناى «أصب نحرك» يا «صرفى نحرك» را به خوبى مى رساند و اين، همان معناى بلندكردن دستها تا به نحر است و تفسير امامان، با توجّه به معناى لغوى نحر، نه تنها هرگز بعيد نيست، بلكه مطابق با ريشه و اساس اين واژه نيز هست.
گرچه واژه نحر در كشتن شتر بسيار استعمال شده و مى شود، ولى اين، دليل آن نيست كه چنين معنايى منظور آيه بوده؛ بلكه با توجه به شأن نزول آيه ـ كه مربوط به مكّه است ـ، معناى قربانى (آن هم در كنار نماز عيد و مانند آن) بسيار نامناسب است. چراكه هنوز نماز عيد و قربانى در منى، تشريع نشده بود و اين معنا ـ همانطور كه در كلمات برخى از مفسّران آمده ـ با مكّى بودن سوره، ناسازگار است. مگر اينكه بگوييم اين سوره در مدينه نازل شده كه اين هم موافق با سياق سوره و شأن نزول آن نيست.

تكميل بحث

البتّه شبهه اى درباره معناى موردنظر امامان مطرح شده است، به اين شكل كه: ظاهر عطف «نحر» به «صلاة»، اين است كه حقيقتى ديگر، جز نماز، باشد؛ نه اينكه جزئى از خود نماز، مورد عطف قرارگيرد.
ولى اين شبهه هم چندان كارى نيست؛ چراكه عطف يك جزء خاصّ و مهم از يك حقيقت به آن حقيقت، و ذكر آن بخصوص، كارى است رايج و بدون اشكال. در ابتدا، اصل حقيقت نماز و اينكه «نمازت را براى پروردگارت بگذار» مطرح مى شود و آنگاه، يكى از اجزاى همين نماز ـ كه بالابردن دستها به هنگام تكبيرة الاحرام باشد ـ به خاطر خصوصيّت و اهميّت ۱ ، در كنار امر به نماز، ذكر مى شود و عطف بر اصل نماز مى شود: «فصلّ لربّك وانحر … نمازبگذار و دست به تكبير بردار!».
نكته بعد، آن است كه در برخى از

1.با دقّت و تأمّل و مراجعه به روايات، اهميّت بالابردن دستها به هنگام تكبير، روشن مى شود.

صفحه از 151