نقد و بررسي «مسند علي بن ابي طالب» - صفحه 222

تحفةالأشراف ـ و درواقع، كتابى است به جاى كتابخانه اى. نمودار كثرت تتبّع، وسعت گستره منابع است كه با تلاشى فرساينده استقصا و بهره بردارى شده اند (فهرست اين مآخذ را در پايان همين نوشتار، بنگريد).
2ـ تنظيم و دسته بندى موجود، عالى و يا دانى بودن سند هر تصنيف حديثى را براى محقّقان نمايان مى سازد.
3ـ از آنجا كه يك روايت را از طرق گوناگون، فراروى خواننده مى نهد، به محقّق اهل فنّ، قدرت وقوف بر اشكالات سندى (همچون ارسال و اتصال، وقف، رفع، تدليس) و توان بررسى و تصحيح آنها را مى دهد.
4ـ با فراهم شدن چنين مجموعه هايى، مى توان شمار راويان و احاديثشان را استقصا و احصاكرد.
5ـ با توجه به تعدّد طرق حديث، مى توان مشخّصات موجود را ملاحظه و راوى مهمل و مشترك را مشخّص نمود؛ به فرض، اگر در يك سند، نام «سفيان» بى قيد و شرح آمده باشد، به كمك ساير طرق، مشخّص مى شود كه سفيان بن عيينه است يا سفيان ثورى؛ همچنين «حمّاد»، ابن زيد است يا ابن سلمة.
يك راوى، گاه در برخى سندها مبهم است و در ديگر نقلها، با كنيه و لقب و مشخّصات ذكر مى شود؛ يا با عنايت به راويان طبقه و مروىّ عنه آنان، نقاط مبهم، هويدا و وضعيّت راوى، مشخص مى شود. اين، راه و روزنه اى است براى تمييز مشتركات و توحيد مختلفات.
6ـ با ملاحظه و مقايسه متن يك روايت در آينه چندين طريق، اضافات و جعليّات متن، و هرگونه كم وزيادى كه در طول تاريخ در روايت رخ داده، نمودار مى شود.
7ـ با كمك چنين موسوعه اى مى توان مطالب تخصّصى را جدا و براى اهل آن رشته، سرمايه اى فراهم كرد. مثلا مى توان مطالب فقهى و حقوقى مسند را گزيد و از صاحب مسند، مجموعه اى فقهى ارائه داد (از اين قبيل است كوشش فاضل متتّبع آقاى محبّى، كه با استفاده از مسند على ـ ع ـ و چند اثر ديگر، تفسير امام على ـ ع ـ را فراهم نموده است. همچنين كتاب مشاهدات اميرمؤمنان، اثر

صفحه از 237