او واجب است. 
 ندح: يعنى در وسعت بودن . ندحتُ الشيء ندحا أي سعة . ۱ إنّك لفي نداحة و مندوحة عن كذا أي في سعة . ۲ در حديث ۳ عمر بن حصير وارد است: إن في المعاريض لمندوحة عن الكذب أي فسحة و سعة . ۴
 نده: إذا زجر . نده : زجر دادن به صدمه. 
 نسف: به معنى قلع و كندن. 
 نسي: به معنى فراموشى و به معنى ترك نمودن . در آيه شريفه قوله: «نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ»۵ أي تركوا و تركتهم. نَسْي : تأخير انداختن ، و منه قوله: «إِنَّمَا النَّسِىءُ زِيَادَةٌ فِى الْكُفْرِ»۶ . 
 نشاط: كامرانى نمودن و خوشحالى كردن. 
 نصب: النصب : التعب ، و گاهى به معنى علامتى كه نصب شده است استعمال و به معنى نصب كه رفع يد هم باشد استعمال شده است. 
 نصح: نصوح يعنى راستگو . توبه نصوح يا به اين معنى است يا به معنى بالغة فيالنصح ، مأخوذ از نصح به معنى خياطت نمودن ، گويا معصيت پاره نمودِ توبه [را ]رفو نمايد ؛ يا به معنى خلوص ، ينصح الشيء إذا خلص. 
 نظم: و نظام خياطت است كه لؤلؤ را در آن نمايند . نظم : به يك روش و نسق. 
 نعش: به معنى اقامت و ارتفاع و بلند نمودن است. 
 نعمت: منفعت خوبى است كه مى رسد بر غير بر جهت احسان ؛ اين نعمت يا ظاهره است يا باطنه : نعمت باطنه را آلاء گويند ، نعمت ظاهره را نعماء گويند ؛ چنين گفته است شيخ فخر الدين در جامع الفوائد . نعم خوبى را گويند يقول: أنعم اللّهُ عليك ۷
                         
                        
                            1.غريب الحديث ابن قتيبه ، ج۲ ، ص۱۸۳.
2.غريب الحديث ابن سلام ، ج۴ ، ص۲۸۷.
3.المصنف ، ج۷ ، ص۵ ؛ السنن الكبرى ، ج۱۰ ، ص۱۹۹ ؛ بحار الأنوار، ج۶۹ ، ص۲۵۶.
4.الفائق في غريب الحديث ، ج۲ ، ص۳۵۴.
5.سوره توبه، آيه ۶۷.
6.همان، آيه ۳۷.
7.الكافي ، ج۳ ، ص۳۵ ؛ الدعوات ، ص۷۳ ؛ شرائع الإسلام ، ج۱ ، ص۸۴.