چيستى باطن قرآن كريم از منظر روایات - صفحه 18

صدر روايت، «ظاهر» از معانى آيات به شمار آمده است و در جمله «فالظاهر التلاوة»، ظاهر به عنوان معنايى از معانى آيات، به تلاوت تفسير شده و با توجه به مناسبت حكم و موضوع، روشن مى شود كه منظور از تلاوت، معنايى است كه هنگام تلاوت، بدون نياز به تدبر و تفسير، از آيات فهميده مى شود و از جمله «الباطن الفهم»، با قرينه مقايله، به دست مى آيد كه آنچه از معانى قرآن ـ كه به فهم و تفسير نياز داشته باشد ـ باطن قرآن است؛ هر چند كه فهم و تفسير آن براى غير راسخان در علم نيز ممكن باشد. در نتيجه، طبق اين روايت، باطن قرآن، بخصوص معنايى كه فهم آن ويژه راسخان در علم است، محدود نيست و معنايى را كه براى غيرراسخان در علم نيز قابل فهم باشد، شامل مى شود.
البته اين روايت، مرسل و بدون سند است و روايت حمران نيز «حسنه» ۱ است و سندش به قوت سند روايات پيشين (صحيح فضيل و صحيح عبداللّه بن سنان) نيست. پس اگر به اين دو روايت و امثال آن، به خاطر ضعف سند، اعتنا نشود، باطن قرآن منحصر به معنايى مى شود كه فهم آن ويژه راسخان در علم است و اگر ضعف سند ناديده گرفته شود و به اين دو روايت نيز، در كنار روايات پيشين، توجه شود، از ملاحظه مجموع روايات به دست مى آيد كه باطن قرآن معانى و مصاديقى است كه دلالت و انطباق آيات بر آنها آشكار نيست، ولى مراتب دارند. برخى از مراتب آن، براى غير پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمو امامان معصوم عليهم السلام نيز با تأمل و دقت و تلاش علمى مناسب، قابل فهم است و برخى مراتب آن، از دلالت عرفى آيات فراتر است و كسى جز راسخان در علم (پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و امامان معصوم عليهم السلام) توان فهم آن را ندارد. در هر صورت، وجود باطنى براى قرآن ـ كه فهم آن ويژه راسخان در علم باشد ـ غيرقابل انكار است.

2. بررسى احتمالات و ديدگاه ها در معناى ظاهر و باطن

در بيان معناى ظاهر و باطن، در گذشته و حال، ديدگاه ها و احتمال هاى فراوانى مطرح شده است و چون در اين مقاله مجال بررسى همه احتمالات و ديدگاه ها نيست، به بررسى دو احتمال از شيخ طوسى و دو احتمال از آخوند خراسانى و ديدگاه هاى علامه طباطبايى و استاد معرفت اكتفا مى شود.

1 ـ 2. احتمالات شيخ طوسى

شيخ طوسى، پس از نقل روايت «ما نزل من القرآن من آية الا و لها ظهر و بطن» از رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم، در بيان معناى آن، چهار وجه، از ديگران نقل كرده و آنها را محتمل دانسته است كه در اينجا به

1.در اصطلاح علم درايه، به روايتى حسنه گفته مى شود كه سند آن به واسطه شخص امامى مذهبى كه به عدالت وثاقت او گواهى نداده باشند، اما ممدوح (= به وصف نيكى ستايش شده) باشد، به معصوم ارتباط پيدا كند (الدراية، ص۲۱). در سند روايت حمران، محمّد بن خالد اشعرى توثيق نشده، ولى نجاشى درباره اش گفته است: «قريب الامر» (بحارالانوار، ص۳۴۳، ش۹۲۵). گرچه در اين كه عنوان «قريب الامر» بر مدح دلالت دارد يا ندارد، بين دانشمندان علم درايه اختلاف است (ر. ك: مقباس الهداية، ج۲، ص۲۵۰ و ۲۵۱)، ولى به نظر مى رسد كه اين عنوان بر نزديك بودن شخص، به شرط صحت و قبول روايت و در نتيجه بر ممدوح بودن وى دلالت دارد.

صفحه از 28