او معتقد است از آن رو كه برنامه ريزى كلان سلامت و آگاهى عمومى سلامتى از وظايف دولت است و پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم نخستين پايه گذار دولت اسلامى است، مطالب مربوط به طب وقايى در اسلام فراوان است. برخى از آن در قرآن آمده و برخى را رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم بيان كرده است.
دو. طب علاجى (درمان)؛ وى مباحث طب علاجى را به پنج قسمت تقسيم مى كند:
1. مشروع بودن مداوا با داروهاى مادى و منافات نداشتن آن با توكل و ايمان به خداوند و توحيد،
2. مداواى روحى با دعا و قرآن،
3. تصحيح اشتباهات شايع در ميان توده هاى مردم در زمينه هاى مداوا،
وى بيان اين سه قسمت را از وظايف پيامبر مى داند؛ چرا كه هم رهبرى دينى و هم رهبرى دولت را بر عهده داشت.
4. رژيم غذايى،
5 . معالجه و مداوا با داروهاى مادى و طبيعى.
وى اين دو بخش را جزء رسالت هاى پيامبران نمى داند؛ بلكه آن را در حوزه تخصصى پزشكان قلمداد مى كند.
سه. مباحث مربوط به جنين، جنسيت و وراثت.
چهار. حرفه پزشكى.
نويسنده درباره اين دو قسمت اظهار نظر نكرده است؛ ضمن اين كه در اظهار نظرهاى قبلى اش نيز ابهام وجود دارد؛ زيرا طب وقايى را جزو وظايف دولت به شمار آورد و سه قسمت از طب علاجى را از وظايف دين و دولت. وى معلوم نساخته كه در نهايت، منظورش از آنچه جزو وظايف دين و رسالت انبيا قرار دارد، كدام قسمت است. ۱
6 . نويسنده كتاب موسوعة احاديث الطبية در ارزيابى كلى احاديث پزشكى چنين عقيده دارد:
آغاز شكل گيرى دانش طب ريشه اى وحيانى دارد، ولى تجربه عالمان بر آن افزوده، و آن را گسترش داده است. از اين رو نمى توان گفت وحى تنها راه دستيابى به دانش طب است. از سوى ديگر، پيامبر و امامان دانش گسترده داشته كه بخشى از آن علم طب محسوب مى شود، لكن هيچ گاه به عنوان پزشك بدان رو نكرده اند. اين خود نشان از جدايى حوزه دين از حوزه طب دارد. از اين رو، ورود امامان به عرصه پزشكى خاص است و نه عام و نوعى كرامت و اعجاز را نشان مى دهد. ۲
ايشان در زمينه ارزيابى روايات پزشكى، پس از نقل سخن صدوق، مى نگارد:
گرچه اين سخن در كلّيت قابل پذيرش است، لكن نتيجه آن محروم ساختن مردم از بخشى از
1.الطب النبوى و العلم الحديث، ج۱، ص۱۱۶ ـ ۱۱۸.
2.موسوعة الاحاديث الطبية، ج۱، ص۱۵ ـ ۱۹.