نقد و بررسى ضرب قرآن - صفحه 4

خاصى بوده، چگونه آرام آرام آن قيود حذف شده و اصطلاح به شكل كلى آن آمده است. از اين رو، نمى توان به مفاد لفظى آن بسنده كرد.
از نكته هاى قابل التفات در اين سخن، ارتباط ميان روايات با طريق هاى شيعى و سنى است. ويژگى هايى كه در گردآورى موضوعى روايات به دست مى آيد، در جمع روايات با اختلاف منابع و طرق وصول آنها مطرح است؛ مثلاً روايتى از طريق شيعه به صورت عام رسيده، ولى توضيحات و ذكر قيود و خصوصيات آن در منابع اهل سنّت ذكر شده يا برعكس، يا با توجه به اين كه مضمون روايات از پيامبر با تفصيل نقل شده و تبديل به اصطلاحى شده، ديگر ضرورتى نبوده كه از سوى اهل بيت آن اصطلاح با همان توضيحات و ذكر قيود بيايد. بنابراين، اهل بيت، با اشاره به عنوان كلام و به صورت مطلق تكرار كرده اند.
اين مقدمه به مناسبتِ توضيح اصطلاحى در روايات رسيده از اهل بيت بيان شد. در رواياتى از اهل بيت عبارت «ضرب القرآن بعضه بعض» رسيده است. درباره مفاد اين كلام اين پرسش مطرح است كه ضرب قرآن به قرآن چيست؟ آيا تفسير قرآن به قرآن است؟ آيا تفسير موضوعى است؟ اگر تفسير قرآن به قرآن يا تفسير موضوعى باشد كه معنا ندارد نهى شده باشد، در حالى كه در اين روايات، ضرب قرآن به قرآن مذمت، بلكه كفر دانسته شده است.
اكنون پيش از نقد و بررسى تفسيرهاى يادشده از معناى اين جمله به منابع و سير نقل اين روايات سرى مى زنيم كه هم در مجامع حديثى اهل سنّت نقل شده و هم در منابع شيعى. بدين منظور، پيش و پس كلام را مورد تأمل قرار مى دهيم تا فضا و بستر صدور روايت روشن شود. آن گاه، برداشت هايى را كه برخى به صورت عام و مطلق از روايات اهل بيت كرده اند، ذكر مى كنيم و نشان مى دهيم كه چگونه اين دسته، بدون توجه به قيود آنها و اصطلاح شدن آنها برداشت هاى عام كرده و تا جايى پيش رفته اند كه شيوه اى كه خود پيامبر و اهل بيت در فهم قرآن آن استفاده مى كرده اند و روش عقلايى نيز هست و يا تفسير موضوعى را ـ كه نمونه هاى فراوانى در روايات اهل بيت رسيده ـ به حساب ضرب قرآن به قرآن گرفته و بر اساس آن، احكام خاصى در علوم قرآن استنباط كرده اند. اين بدفهمى در ميان قدما و اهل حديث در قرن چهارم وجود داشته است. در نهايت، جمع بندى و تحليلى از روايت ارائه خواهيم داد.

1. روايات ضرب القرآن

۱.در كتاب طبقات الكبرى ابن سعد زهرى (م۲۳۰ق) از عمرو بن شعيب از پدرش از دو فرزندان عمرو بن عاص نقل شده كه گفته اند:ما جلسنا مجلسا فى عهد رسول صلى الله عليه و آله وسلم و كنّا اشدّ اغتباطا من مجلس جلسناه يوما جئنا، فإذا ناس عند حُجر رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلم يتراجعون فى القرآن، فلما رأيناهم اعتزلناهم و رسول اللّه خلف حُجر يسمع كلامهم، فخرج علينا رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلم مغضبا يعرف الغضب فى وجهه حتى وقف عليهم فقال:

صفحه از 11