نقد و بررسي حديث در تفسير الميزان - صفحه 208

اهل نجران قابل جمع است [كه در سال ششم هجرت تحقق پيدا كرد] . ۱
علامه در توضيح داستان حضرت سليمان عليه السلام به روايات وارد شده در داستان اين پيامبر الهى اشاره مى كند و ناقدانه مى نويسد :
اخبار روايت شده در داستان حضرت سليمان عليه السلام و مخصوصا در مورد داستان «هدهد» و اخبار مربوط به ملكه «سبا» متضمن امورى است كه اكثرا عجيب و غريب است و نظاير آن حتى در اساطير خرافى نيز كم است. عقل سليم و تاريخ قطعى از قبول آنها ابا دارد و آنها را تكذيب مى كند . ۲

5 . نقد و بررسى روايات به كمك قطعيات علمى

بعد از دوره رنسانس ، علوم و دانش بشرى، به ويژه علوم تجربى، به پيشرفت هاى شايان توجهى دست يافت و پرده از رازهاى بسيارى در طبيعت برداشت . همزمان با اين پيشرفت خيره كننده در اذهان گروهى از دانشمندان اين نظريه قوت گرفت كه تنها راه حصول به واقعيت از طريق علومى است كه تجربه و آزمايش در آنها امكان پذير باشد و در مابقى علوم بشرى راهى به سوى واقع نيست و از آنجا كه غالب گزاره هاى دينى ماهيتى ماوراء طبيعى دارند و براى آزمون صحت و خطا از آزمايش و تجربه كارى بر نمى آمد و راه عقلى نيز در نظر اينان چندان به صواب نبود، نوعى بى مهرى به معارف دينى در ميان قاطبه عالمان و دانشمندان علوم تجربى ريشه گرفت .
هر چند بعدها از افراط اين نظريه به ظاهر علمى كاسته شد و انديشمندانى از جهان غرب و شرق تهافت آن را آشكار كردند، ولى اين موج بزرگ تر از آن بود كه به زودى فرو نشيند .
از سوى ديگر، برخى از بانيان علوم دينى و كسانى كه خود را حافظ معارف اسلامى محسوب مى كردند، به مقابله با اين انديشه غربى برخاستند و در مقابل، به تمامى دست آوردهاى علوم جديد با نگاه شك و ترديد نگريستند و به زعم خويش از حريم دين دفاع كردند. هنوز نيز رگه هاى اين انديشه در ميان سنت گراها كما بيش جريان دارد.
در اين ميان، برخى از متفكران اسلامى به علوم جديد و مزاياى آن در نگريسته و از نتايج آن در جهت تقويت مبانى دينى سود جستند. اگر چه در اين مرحله نيز، گروهى زياده روى نموده، مضامين كتاب و سنت را بر تئورى ها و نظريه هاى علمى تطبيق كردند و خواسته يا ناخواسته در وادى خطرناك تفسير به رأى گرفتار آمدند. تفاسير علمى از قرآن كريم نمونه هايى از اين نگرش در زمان معاصر است .
علامه طباطبايى در مقدمه تفسير الميزان به اين روش تفسيرى اشاره مى كند و مى نويسد :

1.همان، ج ۳، ص ۲۹۴.

2.همان، ج ۱۵، ص ۴۰۳.

صفحه از 221