نيست؛ زيرا گرچه ممكن است خواننده فارسى زبان از طريق اين تعبير به مقصود كنايى آن پى ببرد، اما آيا مترجم مجاز است از چنين كناياتى استفاده كند؟ متن انتخابى، متنى است حقوقى و حضرت امير در آن از آرايه هاى بيانى و زيباشناختى استفاده نكرده است. كافى است همه اين وصيت نامه خوانده شود تا دريابيم كه نثر امام در اينجا نثرى است فرانما و شفاف كه ابهام مفاهيم را در كوتاه ترين فرصت و با كمترين ابهام مفاهيم را مى رساند. از اين رو، پاى بندى به سبك متن اصلى، ايجاب مى كند تا مترجم از چنين تعبيرهايى بپرهيزد.
سه. تعبير مترجم، تنها تعبيرى كنايى و خنثى نيست، بلكه تعبيرى شاعرانه و عاشقانه است كه، در متن، به آن كمترين اشاره اى نشده است. در متن اصلى تعبير «اطوف عليهن» آمده است. اگر بخواهيم اين تعبير را به زبان فارسى ترجمه كنيم، مى توانيم براى آن تعبير «برگرد ايشان مى گردم» را برگزينيم. اما اين تعبير كنايى است و معناى حقيقى آن مراد نيست. شارحان و مفسران نهج البلاغة در باره اين تعبير گفته اند كه مقصود حضرت، كنيزانى است كه با آنان آميزش داشته است. متنى كهن تعبير فوق را چنين ترجمه كرده است:
آن زنانى كه گرد مى آمدم بر ايشان.۱
ابن ابى الحديد نيز اين تعبير را كنايه اى ظريف از همبسترى مى داند. ۲ صبحى صالح نيز اين تعبير را كنايه از همبسترى معرفى مى كند. ۳ غالب شارحان عرب زبان در معناى اين تعبير از واژه «غشيان» استفاده كرده اند كه كنايه اى است خنثى يا با كم ترين بار عاطفى براى همبسترى، امّا تعبير انتخابى فوق بيش از آن كه كنايه اى از همبسترى باشد، گوياى رابطه عاطفى و عاشقانه پرشورى است كه متن اصلى آن را القا نمى كند.
چهار. ممكن است در دفاع از انتخاب فوق گفته شود كه مترجم كوشيده است، همان كنايه موجود در متن عربى را به گونه اى محترمانه به خواننده فارسى زبان منتقل كند، اما پرسش اصلى اين است كه آيا تعبير موجود در متن اصلى چنان ظرفيتى دارد كه مترجم مجاز به اين كار باشد، يا خير. خواننده اى كه با زبان عربى آشنا باشد، با خواندن متن اصلى، از كنايه به كار رفته در متن به سرعت متوجه مى شود كه امام درصدد تعيين تكليف كنيزانى است كه با آنان همبستر بوده است و اين كار را با كنايه اى به انجام رسانده است. اما متن اصلى به خواننده نمى گويد كه رابطه امام با آن كنيزان صرفاً رابطه اى حقوقى بوده يا آن كه مناسبات عاشقانه اى نيز در ميان بوده است. متن از اين جهت ساكت است و ذهن خواننده نيز متوجه چنان مسائلى
1.نهج البلاغة با ترجمه فارسى قرن پنجم و ششم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷، ص ۳۱۲.
2.شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحديد، قاهرة: دار احياء الكتب العربيه، ۱۳۷۸ق.، ج۱۵، ص ۱۵۰.
3.نهج البلاغة، تحقيق صبحى صالح، قم، هجرت، ص۶۷۹.