فصل سيزدهم : در ذكر شرح فقره دوازدهم از فقرات دعاى شريف
و آن نيز مشتمل است بر مناجاتى ، و دو تزيين ، و يك طلب :
مناجات
اى خداوندى كه دانا نيست غير از تو كسىقادر و حى و توانا نيست غير از تو كسى
ديده بينا اگر باشد ببيند كآنچه هستغير تو پنهان و پيدا نيست غير از تو كسى
إلهي! جَلَّ جَلالُكَ ، وَعَمَّ نَوَالُكَ ، وعَظُمَ شَأْنُكَ ، وَ دَامَ سُلْطَانُكَ .
تويى آن خداوند دانايى كه به خانه قدرت و توانايى بر ايوان رفيع البنيان هستى ، صورت وجود هر موجودى را منقش نمودى ، و بر نيرنگ بيرنگ ايجاد به كلك حكمت و دانايى ، هيئت ارتفاع افلاك را بدين وضع ظريف مرسم فرمودى . بدايع صنايع بى انتهايت عقول فحول را متحير ساخته ، و دلايل وسايل بى پايانت ارباب الباب را متفكر نموده .
فَإذَا نَظَرْتُ إلَى السَّماءِ بِنَظْرَةٍفَأرَى السَّماءَ تَدُلُّ أنَّكَ وَاحِدٌ
وَ إذَا نَظَرْتُ إلَى الْكَوَاكِبِ نَظْرَةًفَأرَى الْكَوَاكِب لِلْمُكَوْكِبِ شَاهِدٌ
الهى ! طول سخن مطولب است اگر مظنه قبول باشد ، و تطويل كلام مرغوب است اگر حصول مرام مأمول . اى آن كسى كه همه خلق به تو محتاج اند ! بر بنده محتاج خود ببخشاى و او را از فضل و رحمت خود محروم نفرما .
لِأَنّي لا أَجِدُ لِذُنُوبِي غَافِراً ، ولا لِقَبَائِحي سَاتِراً ، ولا لِشَيْءٍ مِنْ عَمَلِيَ۱الْقَبِيحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيْرَكَ ، يَا كَرِيمُ .
من كه دلم غرقه بحر غم استهر چه بگويم ز غم دل كم است
پيش خداوند چه گويم سخنزآن كه خداوند جهان اعلم است