لمؤلفه
كلك نقاش ازل چون نقش آب و خاك كردنور احمد را ضيا افزاى نُه افلاك كرد
تا نغلطد زين ماه از پشت اين نيلى سمندتسمه اخلاص او بر حلقه فتراك كرد
از براى آن كه داند قدر خود هر ممكنىتاج آن شه را گران از گوهر لولاك كرد
ارتفاع قدر او تا بر فلك معلوم شداز سر غيرت سحر پيراهن خود چاك كرد
از براى پاكى دندان خورشيد۱آسماناز سر انگشت محبت در وضو مسواك كرد
آيه تطهير را تفسير مى دانى كه چيستيعنى ايزد از خطا آل نبى را پاك كرد
تزيين اول :
يك دم درِ تعقّل بر روى عقل بگشاكن در تمام عالم از چشم دل تماشا
از ابتداى ابداع تا انتهاى تكوينبنگر به چشم عبرت در فرد فرد اشيا
نظر كن بر جمال تجرد تمثّل عقل اول تا جلوه بخردش دلت از كف ربايد ، و نگاه كن بر رخسار لاله عذار فلك نخستين تا غمزه حركاتش از خودت بى خود نمايد ، در آيينه تفكر نگر تا جمال مخدّرات محافل ملكوت را مشاهده نمايى ، و در مصحف تخيل ، تعقل نما تا سور ۲ مجالس جبروت را مطالعه فرمايى . بنگر به سوى ملائكه