مورد نياز در تفسير قرآن، به آن گفت:
دعوا ما اشتبه عليكم مما لا علم لكم به و ردّوا العلم الى أهله، توجروا و تعذّروا عند اللّه ۱ ؛
آنچه امرش بر شما مشتبه است و به آن آگاهى نداريد، فرو گذاريد و دانش آن را به اهلش واگذاريد. از پاداش خدا برخوردار مى شويد و در پيشگاه خداوند معذوريد.
هر چند صوفيه خود نيز در نظر قائل بودند كه در امور توقيفى مانند اسباب نزول و ناسخ و منسوخ، بايد به نقل متكى بود و جايى براى عقل نيست، ۲ اما بنياد انديشه و تفكر آنان در استفاده از قرآن، تأويل من عندى بود.
به هر حال، پيدايش چنين رويه اى، بسيارى را بر تأكيد بر تفسير بر اساس مبانى دينى و برگرفته از نقل تحريص كرد و گاه چنان شد كه به كلى عقل و اجتهاد را فرو گذاردند.
7 . نقل گرايى در تفسير؛ آسيب ها و نقدها
بى ترديد، تفسير اثرى در فهم مراد خدا نقش گريزناپذيرى دارد، اما اين روش، مانند بسيارى ديگر، دچار آسيب و آفت شده و خود گاه به مثابه سدى براى رسيدن به مقصود شده است. ما در اين مجال كوتاه تنها به ذكر پاره اى از آسيب ها مى پردازيم.
كسانى كه تفسير را منحصر در تفسير روايى دانسته اند، تنها به آن اكتفا نكرده و تفسير قرآن به قرآن را نيز از تيغ انديشه خود سالم نگذاشته اند. بحرانى در يكى از باب هاى مقدماتى تفسير مأثور خود، حديث «ما ضرب رجل القرآن بعضه ببعض الا كفر ۳ ». را نقل كرده و در زير آن بى هيچ توضيح و نقدى آورده است:
محمد بن على بن بابويه در معانى الاخبار، ۴ مى نويسد كه از عالمى در باره حديث ياد شده پرسيده و او جواب داده است: هو أن يفسّر آية بتفسير آية اخرى. ۵
شيخ حر عاملى هم ـ كه از همين نحله فكرى است ـ پس از نقل حديث، از صدوق نقل مى كند كه از محمد بن حسن (استادش)، پرسيده است كه حديث چه معنايى دارد و وى جواب داده است:
هو أن يجيب الرجل في تفسير آية بآية اخرى ۶ .
و بدين ترتيب ، در نگاه اين دسته از مفسران نه تنها قرآن بايد تنها و تنها از سوى افراد
1.وسائل الشيعة، ج۱۸، ص ۱۳۵ و ۱۳۶.
2.الموسوعة الصوفية، ص ۶۸۶.
3.العياشي، ج۱، ص ۱۸.
4.معاني الاخبار، ص ۱۹۰.
5.البرهان فى تفسير القرآن، ج۱، ص۴۳. لازم به ياد است كه عبارت صدوق در معانى الأخبار چنين است: هو أن تجيب الرجل في تفسير آية، بتفسير آية اخرى.
6.وسائل الشيعة، ج۱۸، ص ۱۳۵.