كتاب هاى دينى، بخصوص كتاب هاى حديثى در مقاطع مختلف تاريخ اسلامى، و اوج گرفتن آنها، به خوبى بخشى از مشخصه هاى تاريخ اسلامى را به نمايش مى گذارد. در اين مقاطع، توليد انديشه به نقطه حضيض رسيده است. در اواخر دوان بنى اميه، دو روى كرد دينى شكل گرفت و تقويت شد. جمود به ظواهر متون دينى و تمسك به آن در شكل و محتوا و بى توجهى به شكل و تساهل در عقيده و ظواهر. روى كرد اول با توجه به فضاى غالب و طرفدارى حاكمبت از آن، توانست تأثير عميقى بر جا بگذارد و همان نگاه به ظاهر و رو آوردن به حديث را تقويت كرد. در همين دوره، مدارس فقهى كه مبتنى بر ظواهر ادله است نيز شكل گرفت. ۱ اين دو روى كرد، در تفسير هم نقش خود را بر جاى گذاشت. ۲
4 ـ 6 . تأثير تاريخى تفسير اثرى در تفسير
تحذيرهاى فراوان در پرهيز از تفسير به رأى، از همان دوران آغازين تفسير، اثر خو را بر جا گذاشت و فرهنگى را پديد آورد كه ذهن و دل بسيارى را بيمناك كرد و بعدى ها هم حتى در چارچوب هاى شناخته شده تفسير به خود جرأت ندادند كه وارد عرصه اى شوند كه آن را خطر خيز و عنقا جايگاه مى پنداشتند. گمان مى رود اولين اثر تفسيرى، به گفته اين نديم، معانى القرآن فرّاء (م 207 ق) باشد كه در آن معانى واژه هاى قرآن شرح شده است. حسن بن سهل به فراء نوشته بود كه گاه كسانى از وى معانى آياتى را مى پرسند و او در باره آنها حضور ذهن ندارد. وى از فراء در خواست كرد تا كتابى بنويسد كه حاوى تعريف واژه هاى قرآن باشد و او نيز چنين كرد. ۳ و بدين ترتيب، اولين تفسير اثرى، پديد آمد.
اين خود، به عنوان آغازگر يك حركت، نقش بسزايى در روى كرد به تفسير اثرى داشت و رفتارى علمى را پايه گذاشت كه عبور از آن و ناديده گرفتنش، به معناى شكستن سنت علمى تلقى مى شد. اين انديشه، چنان در جان ها رسوخ كرد كه كمتر كسى حاضر بود از آن دست بشويد؛ براى نمونه، اين گزاره هاى تاريخى را ببينيد. عبيداللّه بن عمر مى گويد:
لقد أدركت فقهاء المدينة و انّهم ليعظّمون القول في التفسير.۴
از سعيد بن جبير درخواست شد كه مقدارى قرآن تفسير كند، وى جواب داد:
1.ر . ك : اثر التطور الفكري في التفسير في العصر العباسي، ص ۱۳۵ - ۲۵۵.
2.ر . ك : همان، ص ۶۶ و ۶۷.
3.الفهرست، ص ۱۰۴.
4.التفسير القرآن العظيم، ج۱ ص ۷.