تخت خود تكيه بزند و به مردم اعلام كند: بر شما باد به قرآن. هر آنچه در آن حلال يافتيد ، حلال و هر چه حرام يافتيد، حرامش بدانيد.
زرقانى ، پس از نقل اين روايت، على أريكته را كسى معرفى كرده كه برخوردارى از نعمت، او را به طغيان واداشته و از تلاش و بحث از احاديث نبوى باز داشته شده است:
انّه ممّن أطغته النعمة و ألهته عن السعي و البحث عن أحاديث الرسول. 1
اينها معدودى از رواياتى اند كه در آنها تفسير، يا منحصر به كسانى ويژه معرفى شده و يا از تفسير بدون داشتن نص و روايت، پرهيز داده شده است. كسانى اين دستورات شديد و غليظ را به معناى لزوم رو آوردن صد در صد به تفسير مأثور دانسته اند و آن را راهى يگانه شمرده اند.
اين تأكيدها اثر خود را در ميان مسلمانان بر جا گذاشته و آغازين نگاره هاى تفسيرى به همين سبك و سياق به انجام رسيده است. از اين رو، هر چه تفاسير به عصر نزول نزديك تر است، تفسير اثرى در آن مشهودتر است. اولين تفسير جامع قرآن را ـ كه محمد بن جرير طبرى (سال 310 ق) به نگارش در آورده ـ آكنده از روايات تفسيرى است. وى در باره تفسير تصريح كرده كه در قرآن، آياتى وجود دارد كه جز با بيان رسول كشف شدنى نيست و آن گاه ، در ادامه ، همه را چنين دانسته است:
و ذلك تأويل جميع ما فيه. 2
او دانش پاره اى از آيات را هم منحصر در خود خداوند و برخى ديگر را به هر زبان دانى كه قرآن به وى نازل شده، معرفى كرده است. 3 وى هر چند از تابعان اثر پذيرفته و كم و بيش در تفسير خود اجتهاد كرده و براى فهم معانى آيات، از لغت و شعر و ادبيات بهره گرفته، اما هرگز نمى توان آن را از زمره تفاسير اثرى خارج دانست.
نيز، اولين تفسير جامع شيعى، التبيان نوشته شيخ طوسى (385 - 408 ق) است كه همين شيوه در آن به روشنى مشهود است. هر چند وى روايات نهى كننده از تفسير به رأى را توجيه كرده و تفسير اجتهادى را مورد تأييد قرار داده است. 4
اين سفارش ها، فرهنگ مراجعه به آثار را در تفسير چنان نهادينه كرد كه گاه آن را در
1.مناهل العرفان، ج۲، ص ۷۰.
2.جامع البيان، ج۱، ص ۵۶.
3.ر . ك : همان، ص ۵۶ و ۵۷.
4.ر . ك: التبيان، ج۱، ص ۴ ـ ۷.