تفسير مأثور در نگاهي گذرا - صفحه 164

با پيلان تا اين خانه كه شرف شماست- قديما و حديثا- در اوست ويران كنم. تو در شترى چند گرگن حديث مى كنى، گفت: چنين است، مرا با شتر خود كار است، از حديث خانه انديشه ندارم كه: انّ للبيت ربّا يحفظه، خانه را خداى هست كه نگاه دارد و اين نباشد الّا سخن مؤمنان و موحّدان، جز جاهلى نباشد ابلهى كه اين حديث روايت كند، آنگه گويد: فرقى نيست در كفر ميان ايشان كه به خراب خانه آمده بودند و ميان عبد المطّلب كه آن گفت. (3: موافقت با قرآن ) و امّا به روايت ديگر كه گفت: من بر ملّت ابراهيم ام، آن كس كه گويد گويندؤ اين كلمت كافر باشد، كافر او باشد براى آن، كه رسول عليه السلام را مى فرمايد : وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً ...، و رسول مى گويد:
انا على ملّة ابراهيم . و از يوسف عليه السلام - حكايت اين است: ي وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائِي إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ.
(4: موافقت با سيره پيامبر صلى الله عليه و آله)دگر آن كه پيغامبر گفت: براى او استغفار مى كنم و استغفار مى كرد، و مسلمانان نيز در رسول نگاه كردند براى پدران مشرك خود استغفار مى كردند تا خداى تعالى آيت فرستاد و نهى كرد. اگر اين روايت درست است، استغفار رسول عليه السلام براى ابوطالب- رحمة اللّه عليه- من ادل الدليل على ايمانه باشد، براى آن كه، رسول عليه السلام كه قبله و قدوؤ همؤ عالم است در علوم دين چگونه شايد كه اين مايه نداند از اصول دين كه براى مشركان مصرّ بر كفر، استغفار نشايد كرد كه او را واجب آن است كه از او تبرّا كند و در امّت او كمتر كس اين هر دو مسأله داند ، اين طعن بر رسول است، آنگه اگر درست شود، هم آيت را و هم روايت را، تفسيرى ظاهر و تأويلى در خور است. اما روايت ممتنع نباشد كه رسول عليه السلام براى ابوطالب استغفار كرد. و آنان كه ديدند از رسول عليه السلام ايشان را ايمان ابوطالب معلوم نبود، گمان بردند كه رسول عليه السلام براى مشركى استغفار مى كند، ايشان براى مشركان استغفار كردند، خداى تعالى آيت فرستاد و ايشان را تنبيه كرد. بر گمان بد و ظنّ خطا كه بر رسول بردند، گفت: ندانى كه پيغامبر را نباشد كه براى مشركان استغفار كند. و اما تفسير آيت آن است كه: اين نهى نيست، بل نفى است چنان كه گفت: ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها ...، و قوله: وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلّا بِإِذْنِ اللّه ...، وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُو?مِنَ إِلّا بِإِذْنِ اللّه .
و محال است گفتن كه، اين آيات را معنى نهى است براى آن كه، انبات درخت و مرگ مقدور ما نيست، ما را از آن چگونه نهى كند و حديث ايمان ما را به آن امر كرده اند نه نهى، پس اين آيت ما را و آن آيات را معنى نفى باشد، يعنى نباشد و نكند و روا ندارد پيغامبر و هيچ مؤمنى كه استغفار كند براى مشركان به علّت خويشى، پس از آن كه روشن شده باشد كه ايشان را- يعنى پيغامبر را- و مؤمنان را- كه ايشان اهل دوزخ اند. ۱
7 . كعب الاحبار گفت: موسى عليه السلام گفت: يا رب! تو به بندگان خود نزديكى تا با تو سر گويند؟ يا دورى تا تو را به آواز بلند خوانند؟ حق تعالى گفت: يا موسى انا جليس من ذكرني، من همنشين آنم كه ذكر من كند ، موسى گفت: بار خدايا! من بر حالاتى باشم كه نخواهم كه بر آن حال ذكر تو كنم، -

1.همان ، ج ۱۰، ص ۵۷ .

صفحه از 165