يقول : «فيه تبيان كل شى ء».۱
4 . مقصود از تفسير مأثور
آنچه از تفسير مأثور در ذهن تداعى مى شود، رواياتى است كه در تفسير واژه و يا جمله اى از يك آيه و يا كل آيه روايت شده اند و يا سخنى از معصوم صادر شده و سپس به آيه اى از قرآن استشهاد شده است؛ ولى، بنابر آموزه هاى امامان عليهم السلام تمامى سخنان آنان در توضيح و تفصيل و پرده بردارى از معانى و معارف قرآن است؛ چه در ذيل آيه اى آمده باشد و چه مستقل از آيه اى بيان شده باشد. در كتاب الكافى از أبيالجارود روايت شده است كه:
قال أبوجعفر عليه السلام : إذا حدثتكم بشيء فاسألوني عن كتاب اللّه ، ثم قال في حديثه : إن اللّه نهى عن القيل والقال وفساد المال و كثرة السؤال . فقالوا : يا ابن رسول اللّه ! وأين هذا من كتاب اللّه ؟ فقال : إن اللّه ـ عزوجل ـ يقول في كتابه :«لاَّ خَيْرَ فِى كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَلـهُمْ...» ،و قال«وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَآءَ أَمْوَ لَكُمُ الَّتِى جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَـمًا »وقال« لاَ تَسْـ?لُواْ عَنْ أَشْيَآءَ إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ ».۲
بنابراين ، در تفسير قرآن نبايد تنها به روايات تفسيرى بسنده نمود، بلكه بايد با دقت در همه روايات و بكارگيرى از اصول و قواعد فقه الحديثى، روايات مرتبط با آيات را جمع آورى نموده، با استفاده از آنها به تفسير آيات پرداخت.
5 . شناخت روش اهل بيت عليهم السلام در تفسير قرآن و موارد آن
1 ـ 5 . جنبه آموزشى: با مراجعه به روايات تفسيرى، دانسته مى شود كه برخى از روايات آنان توصيه به فهم قرآن از طريق روش هاى شناخته شده رايج در محاورات عقلاست كه در واقع، مخاطبان را به حجيت ظواهر قرآن ارشاد مى كنند. در اين دسته از روايات، آنان دليل فهمشان از قرآن را از طريق مراجعه به نكته هاى ادبى زبان عربى و فرهنگ محاوره اى عرب ها معرفى مى كنند، و از اين طريق، به مخاطبان مى فهمانند كه فهم ظواهر قرآن و لايه هايى از آن براى آشنايان به زبان عربى امكان پذير بوده، و در حق آنان حجت است.
علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، ومحمد بن إسماعيل ، عن الفضل بن شاذان جميعاً ، عن حماد بن عيسى ، عن حريز ، عن زرارة قال : قلت لابي جعفر عليه السلام : ألا تخبرني من أين علمت و قلت : إن المسح ببعض الرأس، و بعض الرجلين؟ فضحك، ثم قال : يا زرارة ! قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله و نزل به الكتاب من اللّه لان اللّه ـ عزوجل ـ يقول : «فَاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ» فعرفنا أن الوجه كله ينبغي أن يغسل، ثم قال : « وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ» ثم فصل بين الكلام، فقال: «
1.همان، ج ۱، ص ۲۶۱، ح ۲.
2.بحار الأنوار، ج ۶۷، ص ۳۰۳، ح ۵۰.