حكم روايت صحابه از اسباب نزول - صفحه 61

زمان و فراموشى ناشى از گذشت زمان را در نظر گرفت كه بدون شك، اين امر در شناخت صحابى، و به عبارت بهتر، يادآورى صحابه از سبب نزول، يعنى همان حديث معينى كه در پى آن، آياتى نازل شده است، تأثير گذارده است. صحابه نيز همگى در هنگام نزول تمامى آيات در زمان هاى مختلف حاضر نبوده اند. ۱
رشيد رضا رأى و نظر صحابى را حجت نمى داند؛ به ويژه اگر مخالف با ظواهر قرآن باشد. ۲ وى ارزش روايت مرفوع را در تفسير براى تفسير صحابى زير سؤال برده و نوشته است:
ابن تيميه در مورد تفسير گفته است: در مقايسه با سخنان تابعان، آنچه از صحابه با سند صحيح در زمينه تفسير نقل شده، به درستى آن اطمينان بيشترى است ؛ زيرا احتمال اين كه نقل صحابه به سماع از پيامبر صلى الله عليه و آلهمستند باشد، قوى تر است.
رشيد رضا نتيجه گرفته است كه:
همان طور كه مى بينيد، ابن تيميه به درستىِ روايات صحابه جزم ندارد و فقط از اطمينان بيشتر در مقايسه با سخنان تابعان سخن گفته است؛ زيرا وى احتمال استناد قول صحابى به رسول خدا صلى الله عليه و آله را قوى تر مى دانسته تا استناد آن به اهل كتاب (اسراييليات). اين كلام ابن تيميه سخن كسى را كه معتقد است «در موردى كه فهمْ متوقف به نقل باشد، نه استدلال و اجتهاد، روايت صحابى در حكم روايت مرفوع است»، نقض و ابطال مى كند. بى شك، بعضى از صحابه مانند ابوهريره و ابن عباس از اهل كتاب تأثير گرفته اند و حتى از كعب الاحبار ـ كه طبق نقل بخارى، معاويه درباره اش گفته است: «ما دروغ را به وسيله او مى آموزيم» ـ نقل كرده اند .
پس حق اين است كه آنچه فهم آن بدون نقل معصوم ممكن نباشد، مانند اخبار غيبى از گذشته و آينده و... جز به وسيله روايات مرفوع از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آلهقابل اثبات نيست. ۳
بيشتر عالمان شيعه با اين كه روايت را تنها راه دستيابى به اسباب نزول دانسته اند، اعتبارى براى سخن غير معصوم قايل نيستند و در بررسى روايات معصوم عليه السلام بيشتر بر سند آن تكيه مى كنند . شيعه كه داراى منزلت و مقام باشد ، اگر كاشف از قول و مراد معصوم عليه السلام نباشد، حجيتى قايل نيست. ۴ و تفاوتى ميان روايات اسباب نزول و غير آن نمى گذارد.
علامه طباطبايى رحمه الله در تفسير خود توجهى به صحابى يا تابعى بودن راوى ندارد و در مواردى از نمونه هايى كه از صحابى و مفسر گرانقدرى چون ابن عباس يا از تابعان طراز اول، مانند سعيد بن جبير روايت شده، درباره همگى يكسان به داورى نشسته است. ۵ بدون شك، نظريات

1.معناى متن، ص ۱۹۹ ـ ۲۰۰.

2.المنار، ج ۲، ص ۱۱.

3.همان ، مقدمه.

4.مقباس الهداية فى علم الدراية، ج ۱، ص ۳۲۱ و ۳۳۱ ـ ۳۳۲.

5.الميزان، ج ۸ ، ص ۸۷ .

صفحه از 70