رَبِّي إِلَى صِرَ طٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» فكان من فارق دينه الّذى بُعِثَ به صلّى اللّه عليه و سلّم من مشرك و وَثنّى و يهودىّ و نصرانىّ و متحنّف مبتدع قد ابتدع في الدّين ما ضلّ به عن الصّراط المستقيم والدّين القيّم ملّة ابراهيم المسلم فهو برئ من محمّد (ص) و محمّد منه برى ء?و هو داخل في عموم قوله: «إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمْ وَكَانُواْ شِيَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِى شَىْ ءٍ» (تفسير الطبرى در شرح آيه 159 انعام).
مى بينيم كه عبارت طبرى صريح است در اين كه اين آيه شامل همه گروه هايى مى شود كه در دينشان تفرقه ايجاد كرده اند و مختصّ به اين امّت نيست؛ در حالى كه آنچه از أبوهريره نقل شده، اين است كه آيه مختصّ به اهل ضلالت و بدعت از اين امّت است. پس چگونه شيخ طوسى برخلاف گفته صريح طبرى مى نويسد: «قال أبوجعفر: هم اهل الضّلالة و البِدَع من هذه الامّة و هو قول أبي هُريرة! ».با اين كه اين عبارت طبرى پيش چشم شيخ طوسى بوده است، چگونه مورد غفلت او واقع شده است؟! شايد كثرت مشغله و گرفتارى مرجعيّت تقليد ـكه موجب سرعت در تأليف مى شودـ سبب اين غفلت شده باشد. اين مسامحه و بى دقّتى ـكه از شيخ طوسى در نقل قول ديگران سر زده است ـ هشدارى است به اهل علم كه در نقل قول ها، بلكه در همه مسائل به نوشته هاى علما، صد در صد، اعتماد نكنند، بلكه با دقّت و كنجكاوى به منابع اصلى رجوع كنند تا حقيقت را دريابند. در جايى كه شيخ طوسى با آن عظمت و مقام علمى اين گونه دچار مسامحه و بى دقّتى شود، وضع علماى ديگر روشن است.
به هر حال، معلوم است كه مقصود شيخ طوسى از أبوجعفر، أبوجعفر طبرى است، هرچند در التبيان (چاپ بيروت)، بعد از أبوجعفر، علامت «عليه السلام» را نوشته اند؛ به توهّم اين كه مقصود از أبوجعفر امام محمّد باقر(ع) است كه اين توهّم به ديگران نيز سرايت كرده است.
سپس طبرسى كه در اين توّهم شريك است در تفسير اين آيه با اقتباس از التبيان شيخ طوسى مى نويسد:
«اُختلف في المعنييّن بهذه ال آية على اقوال احدها انّهم الكفّار و اصناف المشركين عن السّدى والحسن... و ثانيها إنّهم اليهود و النصارى لانّهم يكفّر بعضهم بعضاً عن قتادة و ثالثها إنّهم اهل الضّلالة و اصحاب الشّبهات والبِدّع من هذه الامّة رواه أبوهريره و عائشة مرفوعاً و هو المروىّ عن الباقر(ع)، جعلوا دين اللّه اَدياناً لإكفار بعضهم بعضاً وصاروا اخراباً و فِرَقاً». (مجمع البيان در تفسير آيه 159 انعام)
مى بينيم كه در اين جا طبرسى قول منقول از ابو هُريره را ـكه شيخ طوسى اشتباهاً به