رساله فتحيه - صفحه 44

و احاديثى كه وارد شده است، مختلف است؛ بعضى دلالت دارد بر افضليّت تحميد از ساير اذكار، و بعضى بر افضليّت تهليل، و مى توانيم ترجيح داد تحميد را بر تهليل در مقام ذكر؛ يعنى بعد از آنكه اين كس معرفت و ايمان حاصل كرده، خواهد مشغول ذكر خدا باشد و ياد كند خدا را و اوقات خود را خواهد مصروف ذكر كند.هر ذكرى كه بيشتر دلالت دارد بر مدايح و كمالات و تمجيد و تعظيم اولاست به تقديم، و شكّى نيست كه تحميد بيشتر دلالت دارد بر تعظيم و تمجيد الهى از تهليل؛ به جهت آنكه جناب اقدس الهى را صفات جماليه - كه آنها را صفات ثبوتيه گويند بسيار است، مثل علم و قدرت و بقاء و حيات و اراده و كراهت و امثال آنها و امورى چند -كه آنها هم بر وجهى راجع مى شوند به اينها مثل جود و كرم و فيض.
و صفات جلاليّه هم بسيار است - كه آنها را صفات سلبيّه گويند - مثل نفى شريك و مثل زن و فرزند و حاجت و ظلم و قبيح و رؤيت و مكان و حلول و اتحّاد و محلّ اعراض بودن و غير اينها، كه بايد حق تعالى را متّصف دانست (به) صفات اول و منزّه دانست از صفات اخيره. و مجموع اين صفتها صفات كمال و صفات ذات اند.
و صفات افعال هم بسيار است، مثل رازق بودن و خالق بودن و محيى بودن و مميت بود و معطى بودن و منعم بودن و غير اينها.
پس هر ذكرى كه جامع تر باشد در وصف كمالات، افضل خواهد بود و شكّى نيست كه «الحمدللّه» جامع ترين ذكرهاست مر صفات كمال و صفات افعال را؛ به جهت اينكه جمله اسميّه -كه دلالت بر دوام و ثبات دارد و بودن مبتدا معرّف به لام -كه مفيد حصر است از اين جهت يا به سبب بودن الف و لام از براى استغراق يا از براى تعريف ماهيّت -كه افاده مى كند عموم را يا به وضع لغت يا به دلالت عرف يا به استنباط عقلى مفهوم مى شود از اين كلمه كه هر حمد كه از هر حامدى سر زند يا ماهيّت حمد و حقيقت حمد مختصّ خداست، و به اين حصر و تعميم افاده مى شود تنبيه بر اينكه سزاوار نيست اينكه كسى حمد را از براى غير او بكند. پس كسى نيست كه مستحق حمد باشد به غير خدا، و حقيقت حمد مختص خداست.

صفحه از 60