آن شرايط سازگارى دارد يا نه؛ چنان كه به بررسى شخصيت راوى نيز نپرداختند. ۱
محمود ابو ريّه (م 1979م) مى نويسد:
محدثان به اشتباه به متن توجه نمى كنند و عقيده دارند هرگاه سند درست بود متن هم صحيح است. ۲
وى بر همين پايه ، روايتهاى صحيح بخارى و مسلم را نيز خالى از حديثِ غير صحيح نمى داند:
و من اجل ذلك كل كتب الحديث تحمل الصحيح و غير الصحيح حتى ما كان موضوعاً مكذوباً، و لم يسلم من ذلك كتاب حتى البخارى و مسلم اللذين سموهما بالصحيحين؛ ۳
بدين جهت تمامى كتب حديث شامل روايتهاى درست و نادرست، بلكه ساختگى و دروغ است ؛ حتى كتاب صحيح بخارى و مسلم كه آن را صحيح ناميده اند.
وى همچنين بابى را در كتابش جاى داده و تأكيد مى ورزد كه احاديث را از طريق متن هم مى توان ارزيابى كرد. ۴
به نظر مى رسد كليت اين رأى قابل تأييد نيست، يعنى نقد متن و نقد داخلى در ميان مسلمانان از قرون اوليه رواج داشته و دانش رجال پس از آن شكل گرفته است. همراه اين دانش اهتمام به نقد متن نيز وجود داشته است كه به وضوح قابل رديابى و پيگيرى است. البته اين امر جايگاه بايسته خود را نيافته است كه در پايان نوشتار بدان خواهيم پرداخت.
1.ضحى الاسلام، ج ۲، ص ۱۳۰.
2.اضوأ على السنة المحمدية، ص ۲۵۸.
3.همان، ص ۲۵۹.
4.همان، ص ۱۱۴ - ۱۱۶.