2 . الاصابة في صحة حديث الذبابة، د . جليل ابراهيم ملافاطر، دارالقبلة، 1405ق.
3 . افسانه غرانيق، فاطمه تهامى، پايان نامه كارشناسى ارشد، دانشكده الهيات - دانشگاه تهران.
4 . پژوهشى در مورد حجامت، دكتر حمديه، رساله دكترى، دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.
رأى ما
نقد متن در ميان مسلمانان پيشينه اى طولانى دارد و از سده نخست بدان امر شده است و در دوره هاى بعد نيز محدثان و متفكران در لابه لاى متون حديثى، درايه، علم اصول و تاريخ بدان پرداخته اند، اما با اين همه، نواقص و كوتاهيهاى جدى را در اين باره بايد پذيرفت:
1 . بايد پذيرفت كه اهتمام به نقد سند به اندازه بررسى سند و راوى شناسى نبوده است و گواه آن كثرت كتب رجالى در ميان شيعيان و اهل سنت مى باشد.
2 . بايد پذيرفت كه پژوهشهاى نظرى جدى در باب قواعد و ضوابط نقد متن انجام نگرفته است. هنوز بسيارى از ضوابط و قواعد مذكور در كلام محدثان و متفكران از ابهامهاى جدى و اوليه برخوردار است؛ چنان كه درباره حدود تأثيرگذارى اين ضوابط، نسبت آنها با يكديگر، و مرجع تطبيق دهنده نيز هيچ پژوهشى صورت نگرفته است.
3 . بايد پذيرفت كه تطبيق قواعد و معيارهاى نقد متن در مقايسه با استفاده از دانش رجال و اَسناد و راويان بسيار اندك است. كتابهاى فقهى شاهد و گواه اين ادعاست. محمد غزالى در كتاب السنة النبوية بين اهل الفقه و اهل الحديث معتقد است شرايط مطرح شده براى نقد و بررسى روايتها كافى است، بلكه نمونه اى در تاريخ انسانيت براى آن يافته نمى شود ؛ اما «والمهم هو احسان التطبيق»؛ ۱ مهم آن است كه اين قواعد به درستى تطبيق گردد.
4 . بايد پذيرفت كه در نقد متن از دانشهاى ديگر كمتر استفاده شده است. تجارب پزشكى، مردم شناسى و مواردى مانند آنچه از ابن خلدون آورديم، از آن جمله است.
1.السنة النبوية بين اهل الفقه و اهل الحديث، ص ۱۵.