ديگر متفكران اسلامى را به ترتيب تاريخى بازگو مى كنيم ؛ هرچند دعواى استقصاى كامل در ميان نيست و تنها به ذكر نمونه ها اكتفا مى شود:
1 . محدثان
ثقة الاسلام كلينى (م 328ق) در مقدمه الكافى مى نويسد:
فاعلم يا اخى ارشدك الله، انه لا يسع احداً تمييز شى مما اختلف الرواية فيه عن العلمأ(ع) برأيه، إلاّ على ما اطلقه العالم بقوله(ع): اعرضوها على كتاب الله فما وافق كتاب الله عزوجل فخذوه و ما خالف كتاب الله فردوه، و قوله (ع): دعوا ما وافق القوم فان الرشد في خلافهم، و قوله (ع): خذوا بالمجمع عليه فان المجمع عليه لا ريب فيه؛ ۱
بدان برادرم، خداوند تو را راهنمايى كند، هيچ كس را توان جدا كردن احاديث اختلافى نقل شده از امامان نيست، مگر بر اين قاعده منقول از امام تكيه كند كه آنها را بر كتاب خدا عرضه بدارد؛ اگر موافقت داشت اخذ كند وگرنه آن را كنار گذارد و نيز بر اين قاعده منقول تكيه كند كه آنچه را با عامه موافقت دارد، خلاف آن را اخذ كند و نيز بر اين قاعده كه مضمونهاى مورد اجماع را اخذ نمايد.
شيخ حر عاملى (م 1104ق) در خاتمه كتاب وسائل الشيعة، 21 قرينه براى اعتبار حديث برمى شمرد كه نيمى از آن به نقد متن برمى گردد ؛ از قبيل موافقت با قرآن، موافقت با سنت معلوم ؛ موافقت با ضروريات ؛ موافقت با احتياط ؛ موافقت با دليل عقلى ؛ موافقت با اجماع مسلمين ؛ موافقت با اجماع اماميه ؛ موافقت با شهرت ميان اماميه ؛ موافقت با فتواى گروهى از علما و... . ۲
1.الكافى، ج ۱، ص ۴۹.
2.وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۹۳ - ۹۵.