مروري بر كتاب «دانش دراية الحديث»و... - صفحه 196

لب اللباب صورت گرفته است و بعد ملا على كنى نيز در توضيح المقال و سيد صدر در نهايةالدراية و مامقانى در مقباس الهداية از آن پيروى كرده اند. متأسفانه تمام معاصران و از جمله مؤلف نيز بدون تأمل همين رويه را ادامه داده اند، و تعريفى را كه شهيد ثانى و شيخ بهايى(و ساير علمايى كه پيش از مرحوم استرآبادى مى زيسته اند چه شيعه و چه سنى) از انواع مذكور به دست داده اند، تحريف كرده و از موضع خود جدا و در غير موضع اش - كه بحث اقسام حديث است - جاى داده اند. ذكر نمونه اى از اين اشتباه فاحش مى تواند در رفع ابهام و تنوير ذهن خوانندگان بسيار مؤثر باشد.
مرحوم شهيد ثانى در بحث اقسام مشترك حديث هيچ نامى از انواع مذكور نبرده است. اهل سنت نيز در بحث اقسام حديث همين گونه عمل كرده اند، با اين تفاوت كه آنها اقسام حديث ضعيف را از اقسام مشترك جدا نكرده و مختلط ذكر كرده اند.
سپس شهيد ثانى در انتهاى كتاب الرعاية ، مانند اهل سنت، دو بحث را در رابطه با سن راوى و مروى عنه، و انواع اسماى روات گشوده است و نيز بحث هاى ديگرى در مورد شناخت طبقات روات و وطن هاى آنان و... .
شهيد ثانى در تعريف نوع مؤتلف و مختلف از اسماء روات گفته است:
إن اتفقت الأسماء خطاً، واختلفت نطقاً؛ سواء كان مرجع الاختلاف إلى النقط أم الشكل، فهو النوع الذي يقال له المؤتلف و المختلف. ۱
وى بعد از ذكر تعريف فوق در مقام ذكر مثال، نمونه هايى از اين اسما را ذكر كرده و نمونه هاى ذكر شده به وسيله وى هيچ يك به وقوع آنها در سند احاديث اختصاص نيافته است، به عبارت ديگر وى در مقام مثال گفته است دو اسم «جرير» و «حريز» از نوع مزبور هستند، و به حديثى مثال نزده كه اسم «جرير» يا «حريز» در سند آن واقع شده باشد. چنان كه مشهود است در تعريف شهيد ثانى از نوع مذكور گفته نشده مؤتلف و مختلف حديثى است كه نام راوىِ آن با فرد ديگرى از جهت خط يكسان است. به عبارت ديگر، مراد شهيد ثانى و شيخ بهايى و تمامى علماى دانش درايه (چه شيعه و چه سنى) كه پيش از مرحوم استرآبادى مى زيسته اند - از به دست دادن چنين تعريفى، آن است كه نوع مزبور يك نوع از انواع اسماى روات است كه بايد براى شناخت تصحيفاتى كه ممكن است در اسناد روايات واقع شوند، آنها

1.الرعاية في علم الدراية، ص ۳۷۵.

صفحه از 195