سهم زنان در نشر حديث(3) - صفحه 138

حالى و حالك في الرواية واحد ما القصد إلاّ العلم و استعماله روزگار من و تو يكى است، مقصود من از دانش نيز به كار گرفتن آن است.
وقتى اين شعر به دستش رسيد، به برادرش اجازه داد كه به نيابت از وى اجازه اى درباره تمام روايتهايش برايم بنويسد و او چنين كرد و اجازه اى از جانب خواهرش برايم قلمى ساخت. ۱
2 . ام عبدالكريم ،فاطمه دختر ابوالحسن سعد الخير(م 600 ق) ؛ منذرى مى گويد:
در دمشق و قاهره حديث مى گفت و ما از او اجازه روايت داريم. ۲
3 . ام الحياة، فرحه دختر قرطاش بن طنطاش الظفرى العونى (م 598 ق) ؛ وى به منذرى اجازه روايت داده است. ۳
4 . ام العلاء، عاتكه دختر ابوالعلاء حسن بن احمد عطار همدانى (م 609 ق) ؛وى نيز به منذرى اجازه روايت داده است. ۴
5 . تقيه دختر فضل؛ سمعانى گويد:
در سال 532ق، براى من اجازه حديث نوشت. ۵
6 . ام الفتح، جليلة السجزية؛ سمعانى گويد:
در سال 530 ق،براى من اجازه حديث نوشت. ۶
7 . خديجة دختر ابو سعيد نيشابورى؛ سمعانى گويد:
در سال 512 ق، براى من اجازه حديث نوشت. ۷

1.ترجمان الاشواق، بيروت: دار صادر، ۱۳۸۶ق / ۱۹۶۶م، ص ۷ - ۸ .

2.عناية النساء بالحديث النبوى، ص ۴۱.

3.همان.

4.التحبير، ج ۲، ص ۳۹۸، ش ۱۱۲۸.

5.همان، ص ۴۰۱، ش ۱۱۳۴.

6.همان، ص ۴۰۵، ش ۱۱۴۲.

صفحه از 187