روشی نو در شناخت راويان حديث(1) - صفحه 84

در جدول شماره 5, خطّ تيره(ـ), دلالت بر حضور قطعى يك جمله دارد. همچنين نقطه(.), دلالت بر حضور احتمالى آن جمله دارد. حروف نازك, نشان دهنده حضور به صورت كاملاً متفاوت هستند. يك ستاره(*), دلالت بر حضور جمله در مكانى غير از مكان مورد انتظار دارد. به علاوه, وجود فضاى خالى بعد از «د» به جهت اين است كه جمله «ط» در دو نقل, بعد از «د» آمده است.
نقل مختصر 53 از صحيح مسلم است. مسلم, سلسله روايت را ذكر كرده و سپس مى گويد: او حديث مشابهى را از نظر معنا نسبت به حديث زهرى نقل كرد; امّا مطلبى درباره سعد بن عفراء ذكر نكرد و اين جمله را گفت كه او دوست نداشت در سرزمينى بميرد كه از آن مهاجرت كرده است. بنابراين, خطّ تيره در مكان «د», بر اين مطلب دلالت دارد كه جمله «د» يقيناً وجود ندارد و نقاط نيز بر احتمال حضور جملات در نقلى كه به عنوان مرجع قرار گرفته, دلالت دارد.
نقل هاى 55 و 57, در حقيقت يك حديث هستند كه از يك سلسله روايت مشترك نقل شده اند, چنان كه وكيع مى گويد: مسعر و ثورى, حديث را براى او نقل كرده اند. در اين جا من كلمات را به ثورى نسبت داده ام, در حالى كه به همين ميزان مى توان آنها را به مسعر نسبت داد.
احاديث سعد بن ابراهيم, نسبت به آنچه ما از نظر گذرانديم, داراى نظم و ترتيب كم ترى هستند. البته پيچيدگى كار, زمانى مشخّص مى گردد كه ما بخواهيم آنها را به شكل اختصار ترسيم كنيم. جمله «ط» در خصوص اين مطلب كه «سعد در زمان واقعه, تنها يك دختر داشت», در سه نقل آمده است. در نقل هاى 47 و 48, درست پس از گفتگو درباره وصيّت, اين مطلب آمده است. جهت ترسيم ترتيب كاملاً درست, از حضور جمله «ط» در همه نقل هاى بعد از جمله «د» يك جاى خالى قرار داده ام. علامت ستاره در نقل هاى 47 و 48دليل بر وجود جمله «ط» در اين نقل هاست. نقل 55 نيز پيچيدگى خاصّ خود را دارد. جمله «د» وجود دارد, امّا يك جمله قبل از جمله آخر. جمله «ح» نيز در مكان طبيعى خود نيست. حرف نازك «د», به جمله پيامبر درباره سعد بن عفراء اشاره دارد كه

صفحه از 86