سخنان مقام معظّم رهبري - صفحه 144

حالا شما اين حديث را بگذاريد در مقابل يك آدمى كه اهل ذوق است. شما خودتان مگر نمى گوييد انسان با دوبال پرواز مى كند؟ خُب, كو دو بال؟ در حرف هاى معمولى مگر درباره يك شخص نمى گوييد دست خدا در آستين اوست؟ كو دست خدا در آستين او؟ مگر نمى گوييد: يداللّه فوق أيديهم؟ ۱ وقتى كه تو بيعت مى كنى و دست بيعت كنندگانْ روى دست تو قرار مى گيرد, اين, دست خداست روى دست تو؟ ۲ مگر اين جورى نمى گوييد؟ كو دست خدا؟ اين [حديثِ خصال] هم همان زبان است. مى خواهد بگويد حسن و حسين(ع), بازوبندشان از نوع پر جبرئيل است. اينها كسانى هستند كه با پر جبرئيل در عوالم لايتناهاى عالم غيب, همان جور كه جبرئيل سير مى كند, همان طور سير مى كنند. اين, خيلى واضح است. معناى اين سخن, چيزى نيست كه اگر انسان بخواهد آن را درست بفهمد, خيلى احتياج به مؤونه داشته باشد. همچنان كه «يداللّه فوق أيديهم» را شما خوب مى فهميد.
آيه شريف«الرحمنُ عَلَى العرش استوى» ۳ را شما مى فهميد. يك نفر ديگر هم آن طرف دنيا پيدا شده مى گويد: «الرحمن على العرش استوى» يعنى خداى متعال, روى كرسى جلوس كرده! و بعد, اضافه مى كند كه خدا شب هاى جمعه و شب هاى چهارشنبه پا مى شود از روى كرسى و مى آيد يك سيرى مى كند و يك حركتى مى كند تا مردم مطلع بشوند! خُب, چه طور شما آن منطق و آن بيان را تخطئه مى كنيد, اين بيان را هم بايد همان جور تخظئه كرد; يعنى برداشت عاميانه را.
اين, يك دليل است كه به تدريج, حديث از ذهنيت آدم هاى هوشمند, لغزيده و كنار رفته است. يك جهت ديگر, اين است كه در يك دوره اى از اين دوره روشن فكرى

1.سوره فتح, آيه ۱۰ .

2.مضمون آيه پيشين: «إنّ الذين يُبايعونك إنّما يُبايعونَ اللهَ, يَدُالله فَوقَ أيديهم». همچنين, ر.ك: بحارالأنوار, ج۲۰, ص۳۲۴ .

3.سوره طه, آيه ۵ .

صفحه از 148