جلوه های حديث در تفسير صدرالمتألهين - صفحه 61

كه از نظر سند, مشكلى نداشته باشند; امّا دلالت آنها بر مدّعا, قابل خدشه باشد. يكى از نمونه هايى كه ملاّصدر از آن بحث كرده, اين است كه بعضى, علم كلام را بدعت مى شمارند و براى اين مدّعا به سه روايت تمسّك جسته اند:

۱.تفكروا فى الخلق ولا تفكّروا فى الخالق. ۱

۰.درباره خلق, تفكّر كنيد و درباره خالق, تفكّر نكنيد.

۲.عليكم بدين العجائز. ۲

۰.برشما باد به دين و روش پير زنان.

۳.اذا ذكر القَدَر فأمسكوا. ۳

۰.وقتى از قَدَر صحبت مى شود, دست نگه داريد.

با توجّه به اين روايات, چون در علم كلام درباره خالق سخن گفته مى شود و از مسائلى همچون قضا و قدر بحث مى شود, بايد از آن دورى جست; امّا ملاصدرا به اين روايات جواب مى دهد و درباره حديث اول مى گويد كه در اينجا امر به تفكّر در خلق شده است تا به وسيله آن به شناخت خالق برسيم. پس اين روايت به نفع ماست, نه به ضرر ما. امّا حديث دوم, به تعبير ملاصدرا مرادش اين است كه در همه جا كارها را به خدا تفويض كنيم و به او اعتماد داشته باشيم. درباره حديث سوم هم مى گويد: استدلال به آن ضعيف است; زيرا نهى از يك موضوع جزئى, دلالت نمى كند كه از همه مسائل نهى شده باشد; همچنين امر به امساك, غير از نهى از نظر و تدبّر است. ۴
3. روايات مكمّل: اگر محقّق علوم دينى بخواهد نظر اسلام را درباره موضوعى بيان كند, بايد با دقّتْ آيات و روايات مربوط به آن موضوع را بررسى نمايد; سپس با جمع نمودن همه آنها, درباره آن موضوع, نظر دهد. با مشاهده يكى دو روايت درباره

1.بحارالأنوار, ج۵۴, ص۳۴۸.

2.همان, ج۶۹, ص۱۳۵; البداية والنهاية, ابن كثير الدمشقى, ج۱۲, ص۱۸۹.

3.بحارالأنوار, ج۵۵, ص۲۷۷.

4.تفسير القرآن الكريم, ج۲, ص۸۲.

صفحه از 70