نقد و بررسي قواعد وضع شناسي در «المنار» ابن قيم (1) - صفحه 115

ـ محمود ابو ريه(1390ق): اضواء على السنة المحمدية،
ـ صلاح الدين ادلبى(1403ق): منهج نقد المتن،
ـ محمّد ابو شهبة (1403ق): الوسيط في علوم و مصطلح الحديث،
ـ احمد عمر هاشم(1404ق): قواعد اصول الحديث،
ـ الحاج حسن(ش) (1405ق): نقد الحديث،
ـ محمّد عوض(1406ق): مقدمة «الفوائد المجموعة»،
ـ منّاع القطان(1406ق): مباحث في علوم الحديث،
ـ محمّد لقمان السلفى(1408ق): اهتمام المحدثين بنقد الحديث،
ـ عجاج الخطيب(1409ق): اصول الحديث، علومه و مصطلحه،
ـ عبدالكريم زيدان(1409ق): علوم الحديث،
ـ نورالدين عتر(1412ق): منهج النقد في علوم الحديث.

1. 2. 2. بازگشتى به نقد و بررسى بخش اوّل ادّعا

در اين سير اجمالى ـ چنان كه مشهور است ـ در ارتباط با ابن قيّم مى توان به نكات ذيل اشاره كرد: 1. زمان مناسب زندگى و مرگ ابن قيم (751 ق) و نگارش كتاب وى كه اوايل قرن هشتم را در برمى گيرد، نگاهى است از لحاظ زمانى، ميانه و متعادل به تاريخ وضع شناسى حديث ؛ 2. كتاب ابن قيم دربر دارنده كتاب ما در زمينه وضع شناسى، يعنى الموضوعات ابن جوزى است ؛ 3. اين كتاب از حجمى مناسب برخوردار است و از اطناب ممل كتاب هاى قبل به ويژه الموضوعات به دور است ؛ 4. تكرار ملال آور و تقليدى مؤلفان پس از وى در شيوه عرصه معيارها ـكه صرفاً در عملكرد محدود به چند تلفيق و ادغام جزئى و دسته بندى هاى سطحى خلاصه مى شودـ نشان مى دهد كه پس از وى كارى اساسى انجام نشده است.
اما گذشته از همه اينها پذيرش اين ادّعا كه ابن قيم مبتكر استفاده از ضوابطى غير متكى برسند در شناسايى احاديث موضوع است، و اين كه او بر خلاف گذشتگان، معيار و قاعده را اصل قرار داده و با ابتكار، تحوّلى در اين فن و ساختار آن به وجود آورده است، محتاج تأمل بيشترى است؛

صفحه از 127