آخر بعضى از قوانين اسلامى را به صورت پراكنده مورد ملاحظه انتقادى قرار داده است. ۱
تأمّلات
نويسنده، با تكيه بر اركان نُه گانه اى كه قبلاً به آنها اشاره كرديم، براى بازخوانى جايگاه سنّت تلاش وافرى كرده و در بيشتر مواقع برانگيزنده ملاحظات و نقدهايى جدّى و با اهمّيت بوده است، لكن در طىّ كار با برخى اشكالات رو به رو شده كه برخى از اين اشكالات فقط نياز به رفع نقض داشته و برخى نيز اشكالات جدّى، اساسى و اصلى هستند كه در پى به بخشى از اين اشكالات به صورت اختصار اشاره مى كنيم:
ايراد بر عنوان كتاب:
1. معلوم نيست نويسنده به چه دليلى عنوان «تدوين سنّت» را براى اين كتاب انتخاب كرده است، على رغم اين كه موضوع تدوين سنّت نسبتاً قلمرو محدود و اندكى از كتاب را
1.از جمله نمونه هايى كه تدوين كرده مى توان موارد ذيل را ذكر نمود:
۱. عدم موافقتش بر اجراى اصل مماثل در قطع دست و يا پا در عصر معاصر و به دنبال تحريم مجازات هاى بدنى از سوى منشور جهانى حقوق بشر كه در اين جا اجماع علماى اسلام آن را بدون ارائه هيچ راه حلّى براى آيه «السّنِّ بِالسّنّ» پذيرفته اند. به صفحه هاى ۳۱۲ تا ۳۱۳ مراجعه شود.
۲. ردّ انواع مختلف مجازات هاى زنا به جز صد ضربه شلاق با تمسك به آيه كريمه، بدون فرق گذاشتن بين زناى محصنه و غير محصنه و... به صفحه ۳۲۵ مراجعه شود.
۳. بر اصلِ «صرفاً مجازات قانونى» تأكيد مى كند، در حالى كه نظام تعزيرى را كه تابع حُكم قاضى است ردّ مى كند. به صفحه هاى ۳۳۴ تا ۳۳۵ مراجعه شود.
۴. از متون «حتّى اگر با انگشتر آهنى هم باشد» فهميده مى شود كه اسلام مهريه را الزامى نكرده است. (به صفحه هاى ۳۵۷ تا ۳۵۸ مراجعه شود). بى آن كه آيه «واتوا النّساء صدقاتهن نحله» كه آن را مهريه هم ذكر كرده اند و خارج از الزام وارد شده در تفسير آن وارد كرده باشند.
۵. معتقد است كه رضاع (شيرخوارگى) به لحاظ تاريخى پديده اى است كه فرزند را از خانواده اش جدا مى كند تا تحت سرپرستى خانواده ديگرى زندگى كند، همان طور كه بين حضرت محمّد(ص) و حليمه سعديّه اين چنين اتفاقى رخ داده است، به علاوه اين كه رضاع صرفاً شيرخوارگى در دفعات معيّن و محدودى هم نيست.