3. در گزارش خود، مكره نباشند؛
4. عدالت داشته باشند. ۱
از نظر وى بدون اين مشروط نيز نفس انسان به مجرّد شنيدن خبر متواتر به صدق آن جزم پيدا مى كند. صاحب معارج الأصول تأكيد مى كند تواتر معنوى، مفيد علم است، ولو يكايك اخبار، آحاد باشد. نمونه تواتر معنوى شجاعت امير مؤمنان و سخاوت حاتم طايى است. ۲
محقّق حلّى درباره وقوع تعبّد نسبت به خبر واحد، تصريح مى كند كه سيّد مرتضى، منكر وقوع تعبّد به خبر واحد است. بيشتر معتزله و فقهاى عامّه به وقوع تعبّد اعتقاد دارند و ابوعلى جبايى، در خبر واحد، روايت متّصل دو «عدل» را شرط دانسته و ديگران به روايت عدل بسنده كرده است. از نظر شيخ طوسى نيز امامى بودن و عدالت راوى در پذيرش خبر وى شرط است. محقّق، خود نيز با شيخ هم داستان است و ديدگاه سيّد مرتضى را نقد كرده و در جزئيات ديدگاه شيخ طوسى مناقشه نموده است. ۳
محقّق نيز به سانِ انديشمندان امامى پيشين، بر ضرورت وجود قرائنى مانند سازگارى با دليل عقل ـ كه بر صدق مضمون خبر (نه صدق خود خبر) دلالت دارند ـ تأكيد كرده است. ۴
وى در فصلى جداگانه، شرايط عمل به خبر واحد را بر رسيده است. از نظر وى، خبر واحدِ عارى از قرينه صدق، با وجود شرايط زير معتبر است:
1. ايمان (امامى بودن) راوى. وى ديدگاه شيخ طوسى را در باب جواز عمل به روايات فرقه هايى مانند فَطَحيه (به شرط متّهم نبودن به كذب و عدم جواز عمل به روايت غاليان) نقد كرده است.
1.همان، ص ۱۳۹.
2.همان، ص ۱۴۰.
3.ر. ك: همان، ص ۱۴۲ ـ ۱۴۳.
4.همان، ص ۱۴۸.