انّ ذلك بلغ علياً، فقال: ويح ابن ام ابن عباس. ۱ او قال: صدق ابن عباس. ۲ او قال: ويح ابن ام الفضل إنّه لغوّاص على الهنات. ۳
اين روايت به تمامى شكل هاى نقلش توهين واضحى نسبت به امير مؤمنان(ع) است ؛ زيرا بر حسب مضمون اين عبارت، آن حضرت به اعتبار مخالفت حكم شرعى كه از پيامبر رسيده مرتكب حرام شده است. مشهور است كه در ماجراى هبار بن اسود كه زينب دختر رسول خدا(ص) را هنگام هجرت به مدينه به حدى ترسانيد كه بچه اش را سقط كرد، پيامبر دستور داد تا او را تعقيب كنند و فرمود: اگر هبار بن اسود را يافتيد، او را بين دو دسته هيزم قرار دهيد و با آتش بسوزانيد. سپس در پى آنان فرستاد و فرمود: «لا تعذّبوا بالنّار، لا يعذّب بالنّار إلاّ رب النّار». ۴
حرمت سوزاندن نزد تمامى مسلمانان آشكار است. پس چگونه در اين رابطه امير مؤمنان معذور باشد. او كه برادر رسول خدا و داماد و همنشين و همراه او در شب و روزه بوده، او كه داناترين و بهترين حكم كننده در ميان ياران رسول خداست و او كه پيامبر هزار باب علم را بر رويش گشاد كه از هر درى هزار در ديگر گشوده شد. و ساير مناقب و فضايلى كه هيچ كس از مسلمين، بنابر آنچه همه بدان متفق اند، با او شريك نيست.
آيا با اين حال پذيرفتنى است كه او حكم قضيه اى به اين مهمى را نداند و ابن عباس را به خاطر آشكار ساختن اين لغزش ها و عيب ها ملامت نمايد؟!!
اصلاً چنين نيست.
شايسته است كه از اين روايت كه بوى جعل دستگاه اموى از آن به مشام مى رسد ـ اگرچه سالها از آن گذشته باشد ـ به سادگى عبور نكنيم.
اين عبارت در هيچ يك از مصادر حديث مورد اعتماد شيعى ابداً وارد نشده است و در
1.مسند أحمد، ج ۱، ص ۲۱۷.
2.سنن الترمذي، ج ۳، ص ۱۰.
3.السنن الكبرى، ج ۸، ص ۲۰۲؛ البداية والنهاية، ج ۸، ص ۳۳۰.
4.الأم ، ج ۴، ص ۲۵۹؛ ناسخ الحديث ومنسوخه، لعمر بن شاهين(م ۳۸۵ق)، ص ۴۱۵؛ نيل الأوطار)، ج ۸، ص ۷۵؛ فتح البارى،ج ۶، ص ۱۰۵.