همچنين حرام بودن مسافرت كردن زن, بيش از سه روز, مگر با يك مَحرم. شايد به دليل نيازهاى جنسى زن و آماج و خاستگاه بودن او براى گمراهى, و شايد به دليل استوار سازى وصايت مرد بر زن, و شايد به دليل دور داشتن زن از رنج و خستگى و اين, چيزى است كه در زندگى كنونى رخ نمى نمايد.
برخى تشبيهات صنعتى پديدار مى شوند, مانند قلم و دارنده گاوآهن (صاحب السكّ) و برخى نمودهاى زندگى مرفّه, مانند جام و نوشيدنى. پيامبر براى كسانى دعا مى كند تا دل هاى ايشان را به دست آورد و در مدينه, همبستگى اجتماعى پديدآوَرَد. ۱
همچنين برخى نمود هاى جامعه بازرگانى پديدار مى شود و اين هنگامى است كه نمودهاى داد و ستد و بازرگانى تكرار شوند, مانند خريد و فروش و درآمد و سود و زيان و مزد و بها و افزايش دخل. هر كس مرد و زنى را از هر چيز خوراك دهد, از «دَرِ بهشت» به درون آن مى رود و هر كه نماز گزارد, از «دَرِ نمازْ» بدان در شود و هركه جهاد كند, از «دَرِ جهاد» وارد گردد و هركه صدقه دهد, از «دَرِ صدقه» به بهشت درآيَد و هر كه روزه بگيرد از «دَرِ روزه» كه پرآب و سيراب است , بدان داخل گردد. روايات, انواع گوناگونى از باده را ياد مى كند: «طلاء» (گونه اى از شراب غليظ كه به سياهى زَنَد) «سكر» (شراب شِكر) و «عصير» شراب انگورى كه اين ها حرام نيستند. خادمه پيامبر, در نورِ شب, خرما را براى داماد تا صبح خيسانْدْ و شب دامادى اش به او نوشانْدْ.
برخى از اعراب, ارتباط دين را با محيط زندگى كشاورزى دريافتند. يك بار, عربى باديه نشين گفت: «اى پيامبر خدا, در اين جا بجز قُرَشى و انصارى نخواهى يافت و اينها اهل كشت و كارند; ولى ما كشاورز نيستيم». پيامبر خنديد. ديگرى ميان دين و راه هاى بازرگانى شام, پيوند داد. عباس, منع كرد كه يكى از آنان را كه بر راه هاى كاروان رو آشنايى دارند, بكشند: «واى بر شما ! آيا مردى از غِفار را مى كشيد, حالْ آن كه بازرگانى شما بر غفار [وابسته] است؟!». نيز بخارى ميان نماز و زكات, پيوندْ پديد آورده و در يك
1.ج ۷, ص ۱۰; ج ۲, ص ۵۴; ج۳, ص ۸۲; ج۱, ص ۳۱; ج ۵, ص ۷.