احاديث به خواصِّ شيرِ شتر مى پردازند, مثلاً : اگر شيرِ شتر را به موش دهند, نمى خورَد; ولى شير گوسفند را مى خورَد. ۱
گفت و گويى ميان گوسفندى با گرگْ صورت مى پذيرد كه آن را از چنگ شبان درآورده است. گوسفند, جز گرگ, شبانى ندارد. ماده گاوى سخن از اين مى گويد كه تنها براى كِشتْ آفريده شده است, نه براى باركشى. پس هر كس به سوى همان مى رود كه براى آن آفريده شده است. گاو و گرگ درباره ايمان, گفت و گو مى كنند. مسلمان در بهشت, چنان از كافرْ متمايز مى گردد كه موى سپيد بر پوستِ گاو سياه, يا مانند موى سياه بر پوستِ گاو سرخ.
پيامبر(ص) با كوه اُحُد به سخن گفتن مى پردازد: «اين كوه, ما را دوست دارد و ما آن را دوست داريم». شايد براى فراموش كردنِ شكست و تقويتِ روحيه معنوى و تبديل كردنِ دردهاى مكان به دوستى و نيكويى. هنگامى كه اُحُد در زير پايش به جنبش درآمد و همراهان او ابوبكر و عثمان بودند, پيامبر به كوه گفت: «برجايْ استوار بمان كه برفراز تو نيست مگر پيامبر يا صديقى يا دو شهيد». نيز با اعضاى بدن, گفت و گو مى كند: «تو جز يك انگشت نيستى كه مى ميرى و به راهِ خداست آنچه ديدى». گاه به شهر اشاره مى رود, مانند طابا پس از تبوك و مكّه و مدينه, و حكم به ايمان و كفر درباره آنها صادر مى شود و اين, چيزى است كه با مسئوليّتِ فردى ناسازگار است. [حديث,] فضايل اهل مدينه را اثبات مى كند كه مالك, آن را به عنوان يكى از مصادرِ شرع به كار گرفت و به دوستى مدينه دعوت مى كرد, چنان كه به دوستى مكّه.
تأثير محيط اجتماعى به گونه اى فراوان در احاديثْ پديدار مى گردد, مانند: «شومى در سه چيز است: زن, خانه, اسب». اينها ستون هاى زندگى جاهلى و پشتوانه زندگى عربى هستند و چيزهايى هستند معادل زن, خانه و اتومبيل در زندگى كنونى.
1.ج ۱, ص ۲۳ - ۲۴ و ۴۵; ج ۹, ص ۱۹۸; ص ۳۸; ج ۹, ص ۴۹; ج ۸, ص ۱۴۹ و ۱۵۱; ج ۳, ص ۵ و ۲ ـ ۲۱۸; ج ۴, ص ۳۶ و ۲۱۲ و ۵۶; ج ۵, ص ۶; ج ۸, ص ۱۳۸; ج ۵, ص ۱۳۲; ص ۱۵۵; ج۱, ص ۴۳; ج۵, ص ۴ و ۱۹; ج ۳, ص ۲۶ ـ ۲۹; ج ۷, ص ۱۵۱; ج ۹, ص ۱۵۷.